۱۳۸۷ خرداد ۱۰, جمعه

مهندسی عمران و نخبگان ایران

خواهشمند است برای مشاهده بهتر مطالب مقاله بر روی آن کلیک نمایید.

















مهندسی عمران و نخبگان ایران


بخش اول مقاله:

موادغذائی که با یکدیگر نمی سازند:

موادغذائی که با یکدیگر نمی سازند:
نان با سیب زمینی - برنج با ماکارونی - روغن های مایع نباتی با عسل یا انجیر - خرما با سالاد سبزیها - انجیر با گوجه فرنگی یا آرتیشو - مارمالاد با حبوبات و بقولات - مربا و ترشی با کلم - عسل با اسفناج - پرتقال و نارنج با بادام - و انواع گوشت با میوه ها سازگار نیستند

موادغذائی سازگار با خرمالو:

موادغذائی سازگار با خرمالو:
پرتقال - انگور - گلابی - آلو - گیلاس - خربزه - هندوانه

موادغذائی سازگار با برنج:

موادغذائی سازگار با برنج:
گوجه فرنگی - سبزی - روغنهای نباتی مایع - پنیر - کره - میوه های روغن دار - کرفس - گل کلم - میوه های شیرین - مارمالاد - مربا - ترشی - هویج - شلغم - ترب و عسل

گوجه فرنگی

گوجه فرنگی :
موادغذائی سازگار با گوجه فرنگی:
تمام سبزیها - نان - آرتیشو - موز - میوه های روغن دار - روغن های نباتی مایع - کره - پنیر - تخم مرغ - بادنجان - چغندر - هویج - گردو - لپه و لوبیا .

کاهو


موادغذائی سازگار با کاهو :
لیمو - سیر - گوجه فرنگی - روغن های نباتی مایع - گردو - میوه زیتون - ترب - کرفس - هویج رنده شده - چغندر قرمز (لبو) - میوه نارگیل - سس مایونز - شاهی - رازیانه - آرتیشو - سیب زمینی ترشی - گل کلم - شنگ - خیار - تره فرنگی - فلفل شیرین - بادنجان - نان برشته - سیب زمینی و برنج پحته ( کته یا پلو)

نان

نان :
موادغذائی سازگار با نان :
نان با پنیر سازگار است و خوب ترکیب می شود. با میوه های تازه - سبزیهای خوردنی - کاهو - پرتقال - نارنگی - هندوانه - خربزه - انگور - هلوی رسیده - گیلاس و آلبالوی رسیده - ازگیل رسیده - توت - آناناس - خرمالوی رسیده - انجیر - آلوی رسیده - انبه و پاپابا* سازگار است. * پاپابا یا همان خربزه درختی که بسیار مفید و مقوی است ، دارای ویتامین های C, A, B2 میباشد و بهترین هضم کننده غذاست. در جنوب ایران نیز قابل کشت بوده و پس از 9 ماه کاشتن ، درخت حاصل می دهد.

سیب زمینی


سیب زمینی :
ناسازگاریها:
سیب زمینی با نان - بلوط - برنج - لپه - لوبیا - لیمو - ذرت - ماکارونی - موز - باقلا - عدس و میوه های کال و ترش سازگار نیست. سازگاریها: سیب زمینی با کاهو - کرفس - هویج - چغندر - پرتقال - انگور - آناناس - ترب - کلم - زردآلو - روغن های نباتی مایع - مارمالاد - گوجه فرنگی - میوه های شیرین - پنیر - کره - سبزی - گل کلم - میوه های روغن دار - ترشی - گلابی و سیب درختی سازگار نیست.

پرتقال

پرتقال :
ناسازگاریها:
پرتقال با مواد چربی - ماهی به صورت که تهیه شود - سبزیها و رغن های مایع نباتی - شیر و انواع سوس ها - سالادکاهو و گوجه فرنگی- گردو ، بادام و نارگیل - غذاهای سرخ کرده ، املت ، ماهی شور و کنسرو - سیر ، سرکه و مشروبات الکلی - بادنجان ، فلفل سبز و آرتیشو و با گوشتهای کنسرو شده نمی سازد. سازگاریها: پرتقال با عسل ، خرما ، شکر ، قند ، مارمالاد، مربا، نان ، سیب زمینی ، انگور، سیب درختی ، گلابی ، خربزه، هندوانه ، برنج، شاه بلوط و میوه های شیرین سازگار است. - با انگور و توت فرنگی برای بیماری زکام خوب است - با نان برشته کامل و پنیر تازه ، برای کم خونی خوب است - با نان کامل و عسل و میوه های شیرین، برای سرماخوردگی خوب است - با نان کامل و مربای به، ضد اسهال است - با نان کامل و خامه شیرین ( عسل یا شکر) ، ضد گلو درد است - با سیب زمینی تنور پز و پنیر ، برای دردهای کلیه و بیماریهای مثانه خوب است - با نارنگی برضد انواع تب مناسب است - با سیب درختی ، ضد فشار خون است - با برنج پخته و پنیر ، ضد ضعف است - با خرما ، ضد رماتیسم است - با خرمالو ، ضد کولیت است - با ماکارونی پخته و عسل غذای سهل الهضمی است - با پامپلموس ( پرتقال امریکایی) ، ضد کم اشتهایی است - با ماکارونی پخته و پنیر، ضد کمبود غذایی است - با آلو ، ضد یبوست و انواع تب است - با موز و کشمش و انجیر خشک، ضد نقرس است - با توت فرنگی و خامه شیرین یا عسل، ضد سیاتیک است - با لیمو ، ضد سرطان است - با آناناس ، هلو و مارمالاد، ضد یبوست است - با خربزه ، ضد اوره است - با هندوانه، ضد نفریت است - با هلو ، ضد سرطان و سل است - با انجیر ، ضد اولسر معده است

لیمو

لیمو :


ناسازگاریها:

لیمو با نان - سیب زمینی - برنج - گندم - ارزن - ماکارونی - موز - بلوط - میوه های شیرین - سیب درختی - لپه - عدس - لوبیای چیتی - خرما - انجیر - نانهای شیرینی - گوجه فرنگی - سرکه - باقلا - لوبیا و نخود نمی سازد. سازگاریها: لیمو با روغنهای مایع نباتی خوب می سازد. با گردو - فندق - بادام زمینی ( پسته شام ) - هویج - کرفس - پیاز - گل کلم - شاهی - سیر - ترب - فلفل - مارچوبه - آرتیشو - کدوی مسمائی - پنیر - میوه زیتون - بادام - سیب زمینی ترشی ( سیب مز ) - نارگیل - سالاد کاهو - تره فرنگی ( پوارو ) - چغندر - کلم دلمه ای ( کلم بروسل) - آندیو - شلغم - بادنجان - رازیانه - اسفناج - شنگ - انواع کدو و تخم مرغ سازگار است.

انگور -ناسازگا یا سازگار

انگور :

ناسازگاریها:
هیچوقت انگور را بعنوان دسر بعد از غذا نخورید. انگور با غذاهائی که دارای گوشت چهارپایان یا ماهی یا چربیهاست، سازگار نیست. انگور با شیر، روغنهای نباتی مایع، میوه های روغنی، سبزیهای خوردنی، گوجه فرنگی، هندوانه، زیتون و روغن زیتون، سیر خام، لیمو و کاهو نمی سازد
. سازگاریها:
انگور با نان برشته، موز ، بلوط پخته یا خام ، سیب درختی، برنج سفید پخته، پرتقال، سیب زمینی تنوری، خربزه ، هلو ، گلابی، توت فرنگی و پیاز سازگار است. دسرها یا غذاهای سازگار با انگور: - انگور با زردآلو و آب پرتقال - انگور با آلبالو و آب پرتقال - انگور با انار و آب آناناس - انگور با انجیر خشک و کشمش یا آلوی خشک - انگور با قنده قهوه ای، نان برشته و آب پرتقال - انگور با آب پرتقال - انگور با انجیر و آب پرتقال و انار - انگور با خرمالوی خیلی خوب رسیده - انگور با عسل، خامه تازه یا آب پرتقال - انگور با نان و پنیر تازه غذای کاملی است و سازگار است - انگور با خربزه ، انجیر تازه و آب پرتقال - انگوربا موز و آب پرتقال و آب انار - انگور با آب پرتقال و آب انار - انگور با خرما وآب پرتقال - انگور با موز، پنیرتازه سفید و آب پرتقال - انگور با انبه و کره، خامه تازه یا عسل و آب پرتقال - انگور با کته برنج حاوی آب و پیاز خوردشده و عسل و خامه تازه و آب پرتقال - انگور با آرد ذرت حاوی آب و پیاز و کمی پنیرتازه یا کره یا خامه یا عسل با آب پرتقال - انگور با آناناس و موز ریز ریز شده و آب پرتقال - انگور با سیب زمینی آب پز و پیاز

شامپو درمان موخوره

شامپو درمان موخوره
راه هايي که مي تواند با استفاده از آنها موخوره را درمان کنيد. از اين قرارند: يک ليوان شيرين بيان را در سه ليوان آب جوشيده ريخته و به مدت 10 دقيقه مي گذاريد تا بجوشد و دم بکشد، پس از سرد شدن آنرا صاف نماييد. اين مايع را به سر موهاي خود بماليد . اين عمل را هر روز تکرار نماييد تا موخوره شما بهبودي حاصل نمايد. ريشه کنجد را در آب جوش خيس نموده و بگذاريد تا 15 دقيقه بماند سپس آن را حدود 30 دقيقه ديگر جوشانده و دم کنيد، پس از آن اين مخلوط را صاف کرده و مايع صاف شده را به سر خود بماليد . اين عمل را هر روز تکرار کنيد.

شامپو براي موهاي چرب

شامپو براي موهاي چرب2 قاشق چايخوري پونه (نعنای صحرائی) را به اضافه 2 قاشق چايخوري نعناع خشک شده به اضافه 2 قاشق چايخوري مريم گلي خشک شده را در يک قابلمه با يک فنجان آب مخلوط کرده و بگذاريد روي حرارت تا بجوشد .پس از جوشيدن قابلمه را بگذاريد کنار و اجازه دهيد به مدت 20 دقيقه خيس بخورد. گياهان جوشيده را بيرون آوريد. 2 سوم فنجان شامپو بچه را با آب باقيمانده در قابلمه مخلوط نماييد. سپس محلول به دست آمده را درون يک بطري خالي شامپو بريزيد و استفاده نماييد.

شامپو براي موهاي خشک

شامپو براي موهاي خشک2 قاشق چايخوري بلغور ذرت به اضافه يک قاشق چايخوري بادام زميني به اضافه يک و يک دوم قاشق چايخوري ريشه زنبق (سوسن) را در يک کاسه مخلوط نماييد. سپس 1 قاشق چايخوري از آنرا بر روي پوست سرتان گذاشته و ماساژ دهيد. بعد با برس موهايتان را شانه بزنيد. در صورت لزوم دوباره تکرار کنيد.1 قاشق چايخوري ريشه comfrey خشک ، 1 قاشق چايخوري اکليل کوهي خشک ، 1 قاشق چايخوري چاموميل خشک (chamomile) را با1 فنجان آب مخلوط کرده و در يک قابلمه بجوشانيد. پس از جوشيدن از روي حرارت برداشته و بگذاريد 20 دقيقه مواد در آب خيس بخورد.سپس گياهان جوشيده را بيرون آورده و آب باقيمانده را به اضافه يک سوم فنجان شير، 2 سوم فنجان شامپو بچه و 1 تخم مرغ زده شده مخلوط کنيد. بعد مخلوط بدست آمده را درون يک بطري خالي شامپو بريزيد و استفاده نماييد.

۱۳۸۷ خرداد ۸, چهارشنبه

فیزیوتراپی وبوسه ایزابل

فیزیوتراپی وبوسه ایزابل
اين زن فرانسوي 40 ساله كه كتاب خاطراتش را با عنوان «بوسه ايزابل» هفته پيش منتشر كرد، در حال حاضرقادر است به راحتي بخورد، صحبت كند يا به شكل طبيعي بخندد، اما حركات عضلات صورتش كامل نشده‌اند.
پزشك جراحي كه هدايت عمل پيوند دهان، بيني و چانه ايزابل را به عهده داشته است به خانم دنوآر هشدار داده، تنها زماني مي‌توان از تكميل روند پيوند مطمئن شد كه ايزابل بتواند اعصاب وماهيچه‌هاي صورتش را براي حالتي شبيه به بوسيدن حركت دهد.
ناگفته نماندكه ايزابل، هر روزتمرين مي‌كند و به‌اين ترتيب چيزي نمانده كه بتواند مادرش را پس از سال‌ها ببوسد و مهر تكاملي بر روند تطبيق اعضاي جديد با پيكر قبلي بزند.
كتاب «بوسه ايزابل» حاوي گزارش‌ها و مصاحبه‌هايي است كه از مي‌ماه سال 2005، يعني اولين روزي كه او در پي از بين رفتن صورتش به خاطر حمله سگش به بيمارستان رفت، تا زماني كه در فوريه سال گذشته و در حضور خبرنگاران، چهره جديدش را به جهانيان نشان داد، منتشر شده است و نيز شامل رويدادهاي پشت پرده‌اي از اولين عمل جراحي پيوند صورت وروند بازگشت فيزيكي و رواني ايزابل به زندگي جديد است.
ايزابل مشكلات بسياري را در زندگي با چهره جديدش تجربه كرده. او حتي به خاطر فشار رسانه‌ها مجبور شد تا محل زندگي اش دروالنسيا را هم تغيير دهد.
ايزابل دنوآر درجايي از اين كتاب مي‌گويد: ديگر نمي‌خواستم مردم به من نگاه كنند، چرا كه صورتم مثل هيولا شده بود، بدترين جاي صورتم هم دماغم بود كه استخوان هايش كاملا پيدا بود و من را وا مي‌داشت تا به اسكلت شدن فكر كنم، به مرگ!نوامبر گذشته، زماني بود كه ايزابل، دهان، بيني و چانه فردي فرانسوي كه خودكشي كرده بود را دريافت كرد و زندگي تازه‌اي را شروع كرد كه به گفته خودش، هرگزآن روزها را فراموش نخواهد كرد.
اين جراحي همچنين به ايزابل مبارزه با ترس و بيزاري را ياد داد. او مي‌گويد: سخت‌ترين قسمت ماجرا اين بود كه من دهان يك نفر ديگر را دريافت مي‌كردم كه مال من نبود و به مراتب، نرم‌تر از دهان خودم بود! ايزابل دنوآر اين روزها حس‌هاي بد گذشته را ندارد و فكرمي كند كه با كسي كه صورتش را از او دارد، دوقلو است.
ازابل مي‌گويد: چند وقت پيش، روي چانه من مويي روييد و باعث شد احساس كنم كه توانسته‌ام او رازنده نگه دارم، يعني درست است كه چانه او مال من شده ولي موها هنوز به او تعلق دارد.
اينها در حالي است كه حال عمومي ايزابل دنوآر روبه راه است. در حال حاضر تحت درمان با داروهاي بسيار قوي است كه سبب مي‌شوند، بدن او بافت پيوندي را پس نزند، همچنين هر هفته معاينه مي‌شود و تحت درمان‌هاي فيزيوتراپي در بيمارستان آميينز درفرانسه قرار مي‌گيرد

فیزیوتراپی و بیماری اسکلروز آمیوتروفیک جانبی

فیزیوتراپی و بیماری اسکلروز آمیوتروفیک جانبی
چه خوب مي‌شد اگر همه بيماري‌ها مثل سرماخوردگي ساده بودند. ولي گاهي بيماري‌ها مخفي و پيچيده هستند و گاهي هم علاج‌ناپذير.علائم بسياري از بيماري‌هاي شايع، اغلب مورد توجه قرار نمي‌گيرند و شايد حتي طبيعي به نظر برسند.
مثلاً ممكن است در صورت مشاهده كمي اشكال در راه رفتن، همراه با ضعف ساير عضلات بدن و يا اختلال در انجام برخي امور طبيعي مثل نوشتن، در يك فرد 60-50 ساله، فكر كنيد كه اين‌ها كاملاً طبيعي و از مقتضيات افزايش سن هستند، در حالي‌كه همين علائم ساده مي‌توانند نشانه‌هايي از يك بيماري بسيار خطرناك نظير «اسكلروز آميوتروفيك جانبي» باشند.
نترسيد! اين بيماري خيلي شايع نيست، اما مرموز بودن آن باعث شده تا بر خلاف سرماخوردگي، همه ساله سمينارها و كنگره‌هاي زيادي در مورد آن برگزار شود.
همين هفته پيش، كنفرانس بين‌المللي اين بيماري در يوكاهاماي ژاپن برگزار شد. در اين نشست شش روزه كه جمعي از بيماران ALS ،پزشكان و پرستاران متخصص در اين زمينه از حدود۶۰ كشور جهان حضور داشتند، آخرين يافته‌ها و دستاوردهاي علم پزشكي در خصوص اين بيماري ارايه شد.
چيزي كه در اين كنفرانس به آن تاكيد شد اين بود كه بيماران ALS در بسياري كشورها از جمله ژاپن، براي بسياري از مردم تبديل به يك الگو و الهام‌دهنده شده‌اند. بيماراني در نهايت‌ ناتواني، كه البته گاهي موفقيت‌هاي بزرگي كسب كرده‌اند.
مشهورترين بيمار مبتلا به ALS در دنيا، استفان‌هاوكينگ، فيزيكدان برنده جايزه نوبل است؛ مردي كه از گردن به پايين كاملاً فلج است.
***
شايد از شنيدن اسم عجيب اين بيماري تعجب كرده باشيد، ولي اين اسم براي خارجي‌ها و بخصوص يوناني‌ها يك اسم بسيار جالب و معني‌دار است.
اصطلاح آميوتروفيك يك كلمه يوناني است كه از سه قسمت تشكيل شده است : «آ» به معني «بدون» ، «ميو» به معني «عضله» و «تروفيك» به معني «تغذيه».
بنابراين معني كلمه آميوتروفيك در كل يعني بدون تغذيه عضلاني. از طرف ديگر، اصطلاح «جانبي» كه در نام اين بيماري وجود دارد به قسمت‌هايي از نخاع اشاره مي‌كند كه در آن بخش‌هايي از سلول‌هاي عصبي كه كنترل و هدايت عضلات را به‌عهده دارند قرار گرفته‌اند.
تحليل رفتن اين ناحيه منجر به بروز بافت جوشگاه و يا سخت شدن آن ناحيه يا «اسكلروز» مي‌شود.
عضلات هم مي‌ميرند
واقعيت اين است كه اسكلروزآميوتروفيك جانبي يك بيماري پيش رونده و كشنده است.
سلول‌هاي عصبي حركتي، حركت عضلات ارادي بدن را كنترل مي‌كند و اختلال در عملكرد اين سلول‌ها موجب كاهش پيغام‌رساني از اين سلول‌ها به عضلات شده و باعث مي‌شود تا عضلات ديگر نتوانند بخوبي و مثل گذشته عمل كنند.
نتيجه اين موضوع، ضعف و تحليل رفتن عضلات، همراه با بروز يك سري انقباضات خود‌به‌خودي به‌دليل از دست رفتن عصب‌دهي عضلات است. با پيشرفت بيماري، فرد مبتلا قابليتش براي انجام دادن و يا كنترل حركت ارادي به‌طور كامل از دست مي‌دهد.
با توجه به سير بدخيم اين بيماري شايد فكر كنيد كه احتمالاً شباهت‌هايي بين آن و بيماري آلزايمر وجود دارد، اما اين بيماري برخلاف آلزايمر عملكرد مغز را اصلاً تحت تأثير قرار نمي‌دهد.
افراد مبتلا به اسكلروز آميوتروفيك جانبي مي‌توانند حتي در مراحل پيشرفته بيماري هم حافظه، شخصيت و هوش خود را در همان سطح قبل از شروع بيماري نگه دارند.
بيماري مشاهير
بيماري اسكلروز آميوتروفيك جانبي در نسبت با بسياري از بيماري‌هاي عصبي، از شايع‌ترين بيماري‌هاي عصبي - عضلاني در سراسر جهان بوده و بسياري از مردم از هر نژاد و هر طايفه‌اي كه باشند به آن مبتلا مي‌شوند.
برخي از متخصصين به اين بيماري، بيماري لوگهريك هم مي‌گويند كه علت آن ابتلاي بازيگر بسيار مشهور تيم بيس‌بال يانكي‌هاي نيويورك به‌نام لوگهريك به اين بيماري و فوت وي به علت عوارض آن در سال 1941 بوده است.
اما در حال حاضر بايد اين بيماري را بيماري «هاوكينگ» ناميد. علاوه بر استفان‌هاوكينگ، فيزيكدان مشهور و خالق برخي از آثار بسيار مهم در زمينه فيزيك نجومي، ديويد نيون، بازيگر مشهور فيلم‌هايي چون دور دنيا در 80 روز و توپ‌هاي ناوارون و هري براون (نويسنده معروف و 2 بار نامزد رياست جمهوري آمريكا) از جمله مشهورترين افراد مبتلا به اين بيماري هستند.
دانشمندان معتقدند كه اسكلروز آميوتروفيك جانبي غالباً افراد 40 تا60 ساله را درگير كرده و در مردان شيوع بيشتري دارد. البته اشخاص در سنين ديگر نيز در معرض خطر هستند، زيرا مواردي از بيماري در اشخاص كمتر از 40 سال يا بيشتر از 60 سال هم ديده شده‌اند.
از كجا مي‌آيد؟
علي‌رغم سعي و تلاش فراوان، دانشمندان هنوز بطور دقيق متوجه علت اين بيماري نشده‌اند. البته آنها طي ساليان گذشته تحقيقات زيادي در اين زمينه انجام داده و پيشرفت‌هاي قابل توجهي نيز بدست آورده‌اند.
به‌عنوان مثال، دانشمندان در سال 1993 متوجه يك سري جهش‌ها در يك ژن خاص شدند. دانشمندان معتقدند كه آسيب ديدن اين ژن مي‌تواند موجب تخريب و آسيب ديدن DNA و پروتئين‌هاي سلولي شود.
نتيجه اين امر تحليل رفتن سلول‌هاي عصبي حركتي و بروز برخي نقائص عصبي است.غير از اين، متخصصين عوامل ديگري نظير بيماري‌هاي خود ايمني (تهاجم سيستم ايمني بدن به سلول‌هاي طبيعي بدن) و برخي عوامل محيطي نظير مواجهه با عوامل سمي، برخي عفونت‌ها، رژيم غذايي و برخي آسيب‌ها را نيز در ابتلا به اين بيماري دخيل مي‌دانند.
آرام اما ناتوان كننده
مشكل اصلي در اسكلروز آميوتروفيك جانبي شروع آرام و مرموز آن است. اين موضوع باعث مي‌شود تا علائم اوليه آن در نظر گرفته نشوند. اين بيماري در سه چهارم موارد از اندام‌ها شروع مي‌شود.
در اين حالت فرد مبتلا ابتدا دچار يك ناراحتي اندامي نظير گرفتاري يكي از پاها شده و دچار اشكال در راه رفتن يا دويدن مي‌شود. همچنين ممكن است مشكلاتي در انجام برخي كارهاي ساده كه نياز به كمي مهارت دارند نظير نوشتن يا گرداندن كليد در داخل قفل نيز بوجود آيند.
از طرف ديگر، اين بيماري در يك چهارم موارد، يك شروع مغزي دارد. در اين حالت فرد مبتلا دچار اشكالاتي در تكلمش شده و ديگر نمي‌تواند به راحتي و رواني گذشته حرف بزند. اين اشخاص غالباً تودماغي صحبت مي‌كنند و تون صداي آنها كاهش مي‌يابد.
همچنين ممكن است بلع و تحرك زباني آنها نيز دچار مشكل شود. در نهايت، آنها شايد دچار از دست رفتن كلي تكلم و قابليت حفاظت از راه‌هاي هوايي در هنگام بلع نيز بشوند.
با توجه به آنكه اين بيماري توانايي‌ها و قابليت‌هاي شناختي را تحت تأثير قرار نمي‌دهد، بيماران كم‌كم متوجه مي‌شوند كه يك چيزي در آنها مشكل دارد و متوجه از دست رفتن پيشرونده عملكردهايشان ‌شده و حتي ممكن است دچار يك حالت اضطراب و يا افسردگي شوند.
به موازات پيشرفت بيماري، ضعف عضلاني و تحليل رفتن عضلات به ساير قسمت‌هاي بدن هم گسترش يافته و بيماران دچار مشكلات افزايش يابنده‌اي در بلع، تكلم، اسپاسم عضلات، تشديد برخي رفلكس‌ها و تحليل رفتن عضلات مي‌شوند.
اگرچه شدت بروز علائم و سرعت پيشرفت بيماري در افراد مختلف متفاوت است، ولي اشخاص مبتلا در نهايت نخواهند توانست كه به‌خوبي بايستند يا راه بروند. آنها شايد حتي توانايي به رختخواب رفتن بدون استفاده از كمك ديگران را هم از دست بدهند و يا اينكه نتوانند از دست‌هايشان به درستي استفاده كنند.
اشكال در بلع و جويدن توانايي بيمار براي غذاخوردن به‌صورت طبيعي را تحت تأثير قرار داده ضمن اينكه خطر خفه شدن در اثر پريدن غذا به‌داخل مجاري تنفسي هم افزايش مي‌يابد.
در نهايت، ضعيف شدن عضلات ديافراگم و بين دنده‌اي مي‌تواند موجب اشكال در تنفس و مرگ در حدود 1تا 6 سال پس از شروع علائم بيماري ‌شود. در واقع بررسي‌ها نشان داده‌اند كه علت مرگ در اكثر موارد اسكلروز آميوتروفيك جانبي در اثر نارسايي تنفسي و ذات‌الريه است نه عوارض خود بيماري.
تشخيص دشوار
متأسفانه علي‌رغم تمامي تلاش‌هاي صورت گرفته، هنوز هيچ تستي براي تشخيص قطعي اسكلروز آميوتروفيك جانبي وجود ندارد. البته مدتي قبل، دانشمندان دانشكده پزشكي مونت سينايي در آمريكا 3 پروتئين را كه غلظت آنها در مايع مغزي نخاعي افراد مبتلا به اسكلروز آميوتروفيك جانبي بطور مشخص كاهش مي‌يابند را پيدا كردند.
آنها متوجه شدند كه اندازه‌گيري سطوح اين 3 پروتئين داراي دقت بالايي براي تشخيص اين بيماري است و با توجه به آنكه زمان متوسط از شروع علائم اوليه بيماري تا تشخيص آن چيزي در حدود 2 سال است، بررسي غلظت اين پروتئين‌ها مي‌تواند يك قدم مهم براي تشخيص سريع‌تر بيماري باشد.
در حال حاضر پزشكان بيشتر بر اساس علائم و نشانه‌هاي موجود در بيمار و انجام يك سري بررسي‌ها به منظور رد ساير عللي كه علائم مشابهي ايجاد مي‌كنند بيماري را تشخيص مي‌دهند.
پزشك ابتدا شرح حال كامل و سابقه پزشكي فرد مشكوك را گرفته و سپس يك سري بررسي‌هاي عصبي در فواصل زماني مشخص براي ارزيابي سير بيماري از نظر مسائلي نظير ضعف عضله، تحليل رفتن عضلات، افزايش رفلكس‌ها و اسپاسم انجام مي‌دهد.
ايستگاه درمان
با وجودي كه تحقيقات فراواني در زمينه درمان اسكلروز‌ آميوتروفيك‌ جانبي‌ انجام شده‌اند، هنوز درمان قطعي براي اين بيماري وجود ندارد.
البته سازمان دارو و غذاي آمريكا چندي پيش دارويي به‌نام ريلوزول را به‌عنوان نخستين داروي ضد اسكلروز آميوتروفيك جانبي مورد تأييد قرار داد. اين دارو با كم كردن ميزان آزاد شدن گلوتامات موجب كاهش تخريب نورون‌هاي حركتي مي‌شود.
بررسي‌هاي باليني صورت گرفته بر روي بيماران مصرف كننده دارو نشان‌دهنده افزايش بقاي آنها به مدت چندين ماه بودند. كشف اين دارو اميدواري براي كشف داروهاي جديدتر را افزايش داده است.
علاوه بر اين، متخصصين استفاده از ساير روش‌هاي درماني نظير كاهش علائم بيماري، بالا بردن كيفيت زندگي بيماران و درمان‌هاي حمايتي را هم توصيه مي‌كنند.
اسكلروز آميوتروفيك جانبي اختلال پيچيده‌اي است كه درمان‌هاي حمايتي نقش مهمي در كاهش علائم آن دارند و نقش پزشكان، داروسازان، پرستاران، فيزيوتراپيست‌ها و متخصصين تغذيه به كمك يكديگر در ايجاد يك زندگي بهتر براي فرد مبتلا به اين بيماري انكارناپذير است.

کفش پاشنه بلند 'برای رابطه جنسی مفید است'

کفش پاشنه بلند 'برای رابطه جنسی مفید است'
بنا به تحقیقی جدید در ایتالیا، پوشیدن کفش پاشنه دار، البته نه پاشنه خیلی بلند (صناری)، احتمالا به حفظ سلامت عضلات ناحیه لگن خاصره زنان و همچنین روابط زناشوئی آنها کمک می کند.
یک اورولوژیست ایتالیایی، که می گوید عاشق کفش های "سکسی" است، ثابت کرده که پوشیدن کفش های پاشنه بلند بر خلاف نظر برخی کارشناسان بهداشتی ضرر زیادی برای سلامت زنان ندارد.
تحقیقات قبلی نشان داده که پوشیدن کفش پاشنه بلند با مشکلاتی جسمی مانند میخچه و مشکلات روانی مانند شیزوفرنی مرتبط است.
اما دکتر ماریا چروتو، در نامه ای به انجمن اورولوژی اروپا گفته که تحقیقاتش ثابت می کند که محققان بالاخره می توانند از فواید پاشنه بلند دفاع کنند.
او گفته است که در تحقیقاتش 66 زن زیر پنجاه سال شرکت داشته اند و آنهایی که کف پاهایشان با زمین پانزده درجه زاویه داشته - برابر پوشیدن کفش با پاشنه 5 سانتی - طرز ایستادن و راه رفتنشان در مقایسه با گروهی که کفش ته صاف پوشیده بودند، مناسب تر بوده است؛ از این موضوع مهم تر این که فعالیت الکتریکی در عضلات لگنی آنها کمتر بوده است.
وقتی فعالیت الکتریکی در عضلات لگنی حین راه رفتن و ایستادن کمتر است به این معنی است که عضلات در بهترین حالت خود قرار دارد و قدرت و همچنین توانایی انقباض آنها بهتر است.
عضلات لگنی بخش مهمی از ساختار بدن زن است چون به غیر از کمک به عملکرد جنسی و میزان ارضای جنسی او، از اندامهای مهم داخل لگن خاصره، از جمله مثانه، روده و رحم نیز حمایت می کند.
اما این عضلات بعد از پشت سرگذاشتن دوره بارداری و زایمان و همچنین بالا رفتن سن زن، ضعیف می شود.
دکتر چروتو گفت: "زنان معمولا ورزش های مناسب عضلات لگنی را انجام نمی دهند و پوشیدن کفش پاشنه بلند احتمالا چاره این معضل است. من هم مثل خیلی از زنان دیگر دوست دارم کفش پاشنه بلند بپوشم. خیلی خوشحالم که این علاقه من ممکن است فواید بهداشتی نیز برای من داشته باشد."
جیل بروک، فیزیوتراپیست در شهر برادفورد انگلستان، تاکید دارد که در این تحقیق ثابت نشده که پوشیدن کفش های دارای پاشنه خیلی بلند (پاشنه صناری) برای کسانی که می خواهند عضلات لگنی خود را سالم کنند، مفید است.
او گفت: "اما برای خانم هایی که دوست دارند کفش آنها کمی پاشنه داشته باشد نتیجه این تحقیق خبر خوشی است. البته هنوز هم کارشناسان معتقدند که ورزش بهترین راه برای حفظ سلامت این بخش از بدن زنان است."





موفقیت جراح ایرانی در بهبود زندگی افراد قطع نخاعی


یک پزشک ایرانی متخصص جراحی مغز و اعصاب و ستون فقرات، از بهبود زندگی افراد قطع نخاعی با استفاده از شیوه جدید درمانی خبر داد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل ازمهر، پرفسور محمد نبی نعمتی، رئیس بخش جراحی مغز و اعصاب دانشگاه "بن" آلمان، طی یک نشست خبری که امروز برگزار شد، به تشریح شیوه ابداعی خود که حاصل سالها تحقیق و مطالعات وی در جهت بهبود زندگی افراد قطع نخاعی بوده است، پرداخت.
وی گفت: کنترل ادرار و مدفوع و همچنین تمایلات جنسی در روابط زناشویی، از اهمیت بالایی در زندگی بیماران قطع نخاعی برخوردار است.
عضو هیات علمی دانشکده پزشکی "هانوفر" و "بن" آلمان و رئیس کلینیک بیمارستان آموزشی پروتستانت شهر بن آلمان، افزود: در این شیوه جدید که تا کنون بر روی 120 فرد آلمانی قطع نخاعی صورت گرفته، امکان کنترل ادرار و مدفوع فرد با کار گذاشتن یک دستگاه ظریف و کوچک در قسمتی از بدن، فراهم می شود.
وی با اشاره به سادگی دستگاه "اینتراستیپ" و استفاده آسان از آن توسط سیستم کنترل از راه دور، تصریح کرد: این دستگاه 5 میلیمتر قطر و حدود 3 سانتی متر طول دارد که با انجام یک عمل جراحی بسته و نیمه باز، در قسمتی از بدن فرد قطع نخاعی کار گذاشته می شود.
به گفته نعمتی، وجود یک باطری با عمر طولانی 10 ساله و همچنین نداشتن تجهیزات خاص، از ویژگیهای این دستگاه جدید در بهبود شرایط زندگی بیماران قطع نخاعی است.
این متخصص جراحی مغز و اعصاب و ستون فقرات، از علاقمندی خود برای انتقال دانش کاربرد این دستگاه به جراحان ایرانی خبر داد و افزود: یک جراح مغز و اعصاب با یک بار حضور در انجام این عمل، قطعا می تواند نسبت به انجام این روش درمانی اقدام کند.
نعمتی؛ هزینه انجام این عمل را در ایران، تقریبا نصف هزینه انجام آن در اروپا دانست و گفت: هزینه دستگاه که توسط یک شرکت آمریکایی تولید شده است، 9 هزار یورو (حدود 11 میلیون تومان) است که هیچ تفاوتی در مبلغ تهیه آن وجود ندارد اما هزینه های بیمارستانی در آلمان به مراتب سنگین تر از ایران است.
وی با اعلام آمادگی برای انجام این عمل برای جانبازان قطع نخاع بدون دریافت حق ‌الزحمه جراحی گفت: نصب دستگاه "اینتراستیپ" در بدن بیماران عمل پیچیده‌ ای نیست و جراحان کشور می ‌توانند با شرکت در انجام این عمل، آن را فرا گرفته و اقدام به انجام آن بر روی جانبازان و معلولان قطع نخاع کشور کنند.
رئیس بخش جراحی مغز و اعصاب دانشگاه "بن" آلمان، از انجام یک مورد عمل جراحی بر روی یک فرد قطع نخاعی در ایران خبر داد و افزود: افراد قطع نخاعی از اختلال در کنترل ادرار و مدفوع و همچنین اختلال در ناحیه احساسی رنج می برند که این شیوه درمانی، تاثیر زیادی در بهبود کیفیت زندگی این قبیل افراد خواهد داشت.

موفقیت جراح ایرانی در بهبود زندگی افراد قطع نخاعی

موفقیت جراح ایرانی در بهبود زندگی افراد قطع نخاعی
یک پزشک ایرانی متخصص جراحی مغز و اعصاب و ستون فقرات، از بهبود زندگی افراد قطع نخاعی با استفاده از شیوه جدید درمانی خبر داد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل ازمهر، پرفسور محمد نبی نعمتی، رئیس بخش جراحی مغز و اعصاب دانشگاه "بن" آلمان، طی یک نشست خبری که امروز برگزار شد، به تشریح شیوه ابداعی خود که حاصل سالها تحقیق و مطالعات وی در جهت بهبود زندگی افراد قطع نخاعی بوده است، پرداخت.
وی گفت: کنترل ادرار و مدفوع و همچنین تمایلات جنسی در روابط زناشویی، از اهمیت بالایی در زندگی بیماران قطع نخاعی برخوردار است.
عضو هیات علمی دانشکده پزشکی "هانوفر" و "بن" آلمان و رئیس کلینیک بیمارستان آموزشی پروتستانت شهر بن آلمان، افزود: در این شیوه جدید که تا کنون بر روی 120 فرد آلمانی قطع نخاعی صورت گرفته، امکان کنترل ادرار و مدفوع فرد با کار گذاشتن یک دستگاه ظریف و کوچک در قسمتی از بدن، فراهم می شود.
وی با اشاره به سادگی دستگاه "اینتراستیپ" و استفاده آسان از آن توسط سیستم کنترل از راه دور، تصریح کرد: این دستگاه 5 میلیمتر قطر و حدود 3 سانتی متر طول دارد که با انجام یک عمل جراحی بسته و نیمه باز، در قسمتی از بدن فرد قطع نخاعی کار گذاشته می شود.
به گفته نعمتی، وجود یک باطری با عمر طولانی 10 ساله و همچنین نداشتن تجهیزات خاص، از ویژگیهای این دستگاه جدید در بهبود شرایط زندگی بیماران قطع نخاعی است.
این متخصص جراحی مغز و اعصاب و ستون فقرات، از علاقمندی خود برای انتقال دانش کاربرد این دستگاه به جراحان ایرانی خبر داد و افزود: یک جراح مغز و اعصاب با یک بار حضور در انجام این عمل، قطعا می تواند نسبت به انجام این روش درمانی اقدام کند.
نعمتی؛ هزینه انجام این عمل را در ایران، تقریبا نصف هزینه انجام آن در اروپا دانست و گفت: هزینه دستگاه که توسط یک شرکت آمریکایی تولید شده است، 9 هزار یورو (حدود 11 میلیون تومان) است که هیچ تفاوتی در مبلغ تهیه آن وجود ندارد اما هزینه های بیمارستانی در آلمان به مراتب سنگین تر از ایران است.
وی با اعلام آمادگی برای انجام این عمل برای جانبازان قطع نخاع بدون دریافت حق ‌الزحمه جراحی گفت: نصب دستگاه "اینتراستیپ" در بدن بیماران عمل پیچیده‌ ای نیست و جراحان کشور می ‌توانند با شرکت در انجام این عمل، آن را فرا گرفته و اقدام به انجام آن بر روی جانبازان و معلولان قطع نخاع کشور کنند.
رئیس بخش جراحی مغز و اعصاب دانشگاه "بن" آلمان، از انجام یک مورد عمل جراحی بر روی یک فرد قطع نخاعی در ایران خبر داد و افزود: افراد قطع نخاعی از اختلال در کنترل ادرار و مدفوع و همچنین اختلال در ناحیه احساسی رنج می برند که این شیوه درمانی، تاثیر زیادی در بهبود کیفیت زندگی این قبیل افراد خواهد داشت.


فیزیوتراپی و اسكلرودرما

فیزیوتراپی و اسكلرودرما
اين بيماري چيست؟اسكلرودرما يك واژه يوناني است كه معناي آن “پوست سخت‌شده” است. در اين بيماري پوست براق و سخت مي‌شود. سخت شدن پوست در انواع گوناگوني از بيماريها، تظاهر اصلي بيماري است. دو نوع مختلف اسكلرودرما وجود دارد: اسكلرودرماي موضعي و اسكلرودرماي سيستميك.در اسكلرودرماي موضعي، بيماري به پوست و بافتهاي زيرين پوست درگيرشده محدود مي‌شود. اين بيماري مي‌تواند به شكل لكه‌اي (مورفه‌آ) يا به شكل يك نوار سخت شده (اسكلرودرماي خطي) بروز كند.در اسكلرودرماي سيستميك (يا اسكلروز سيستميك) روند بيماري گسترده‌تر است و علاوه بر پوست، قسمتهاي داخلي بدن را نيز درگير مي كند. در اين نوع بيماري علايم گوناگوني نظير سوزش سر دل، احساس ناراحتي در هنگام تنفس و فشار خون بالا ديده مي‌شود.
شيوع اين بيماري چقدر است؟اسكلرودرما يك بيماري نادر است. فراواني تخميني سالانه آن از بيش از 3 مورد در هر 100,000 نفر فراتر نمي‌رود. اسكلرودرماي موضعي شايعترين نوع اسكلرودرما در كودكان است و بيشتر دختران را گرفتار مي‌سازد. تنها حدود 10% موارد اسكلرودرماي كودكان از نوع اسكلرودرماي سيستميك است.
علل ايجاد بيماري كدامند؟اسكلرودرما يك بيماري التهابي است كه علت ايجاد التهاب در آن تاكنون شناخته نشده است. احتمال دارد اين بيماري يك بيماري خودايمني باشد؛ يعني سيستم ايمني بدن كودك برضد خود بدن فعال شده باشد. التهاب موجب تورم، گرمي، و نهايتاً ايجاد مقادير زياد بافت فيبروز مي‌شود.
آيا اين بيماري ارثي است؟خير. تاكنون هيچگونه مدركي دال بر ارتباط اسكلرودرما با عوامل ژنتيكي يافت نشده است؛ اما چندين مورد گزارش درباره وجود بيماري در ميان افراد يك خانواده وجود دارد.
آيا اين بيماري قابل پيشگيري است؟هيچ راه شناخته شده‌اي براي پيشگيري از بيماري وجود ندارد.
آيا اين بيماري مسري است؟خير. اگرچه احتمال دارد كه برخي عفونتها باعث تحريك آغاز بيماري شوند، اما عفونت بخودي خود نميتواند عامل ايجاد بيماري باشد و نيازي به جدا كردن كودكان بيمار را از ساير كودكان نيست.الف) اسكلرودرماي موضعي
اساس تشخيص اسكلرودرماي موضعي بر چيست؟مشاهده پوست سخت‌شده بايد ظن ما را به سمت اسكلرودرما ببرد. اغلب در مراحل اوليه بيماري در لبه‌هاي لكه پوستي يك حاشيه قرمز يا ارغواني رنگ ديده مي شود. در مراحل طول‌كشيده بيماري، حاشيه‌هاي لكه پوستي در نژاد سفيدپوست به رنگ قهوه اي و نهايتاً سفيدرنگ درمي‌آيد. در افراد غيرسفيدپوست در مراحل اوليه بيماري، لبه‌هاي لكه پوستي شبيه خونمردگي به نظر مي رسد كه بعداً سفيدرنگ مي‌شود.تشخيص بر پايه تظاهرات ويژه پوست دراين بيماري است.اسكلرودرماي خطي به صورت رگه‌هاي خطي بر روي بازوها يا ساق‌ پاها تظاهر مييابد.روند بيماري ممكن است بافت زير پوست (مانند عضلات و استخوانها) را نيز درگير نمايد. گاهي اوقات اسكلرودرماي خطي صورت و پوست سر را نيز مبتلا مي سازد. آزمايشهاي خون معمولاً طبيعي هستند. درگيري واضح اندامهاي داخلي بدن در اسكلرودرماي موضعي ديده نمي‌شود.درمان اسكلرودرماي موضعي چگونه است؟هدف از درمان متوقف كردن روند التهابي بيماري در اسرع وقت است. چنين درماني تأثير اندكي بر ايجاد بافت فيبروز مي‌گذارد؛ اما با فروكش كردن روند التهابي، بدن قابليت جذب قسمتي از بافت فيبروز را پيدا مي‌كند و پوست دوباره نرم مي‌شود.درمان دارويي مي‌تواند از عدم استفاده از دارو تا تجويز استروئيدها و متوتروكسات تغيير كند. مطالعاتي كه به طور واضح اثربخشي درمان دارويي را بر اسكلرودرماي موضعي نشان دهد، در دسترس نيست. درمانهاي دارويي بايد زير نظر پزشك متخصص روماتولوژي كودكان يا پزشك متخصص پوست كودكان صورت بگيرد.روند بيماري معمولاً خودبخود متوقف مي شود؛ ولي ممكن است خاموش بودن بيماري پس از چند سال از بين رفته و بيماري دوباره عود كند.در اسكلرودرماي خطي درمان تهاجمي‌تري نياز است. فيزيوتراپي يكي از درمانهاي مهم اسكلرودرماي خطي است. هنگامي كه پوست سخت‌شده روي مفصل قرار داشته باشد، حفظ تحرك و عملكرد مفصلي از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. در صورت نياز از ماساژ عمقي بافت همبند استفاده مي‌شود. در مواردي كه پاها درگير مي‌شوند، ممكن است اندازه دو پا نابرابر شود كه در نتيجه آن كودك مي‌لنگد و در ناحيه كمر، مفاصل زانو و ران او كشيدگي بيش از حد رخ مي‌دهد. ماساژ ضايعات پوستي با يك پماد نرم‌كننده پوستي به كاهش روند سخت‌شدن پوست كمك مي‌كند.استفاده از گريم خصوصاً در ناحيه صورت مي‌تواند ظاهر نامناسب بيماري را مخفي كند. در بيماران سفيدپوست بايد پوست را با ضدآفتاب پوشاند تا از برخورد نور خورشيد با آن جلوگيري شود و در نتيجه از سوختگي مورفه‌آ جلوگيري شود و زيبايي فرد حفظ گردد.ب) اسكلرودرماي سيستميك
اساس تشخيص اسكلرودرماي سيستميك بر چيست؟ علايم اصلي آن كدامند؟نشانه‌هاي زودهنگام اين نوع بيماري تغيير رنگ انگشتان دست و پا در هنگام مواجهه با تغييرات دما از گرما به سرما (پديده رينود) و همچنين سرمازدگي و زخم‌شدن نوك انگشتان است. پوست نوك انگشتان و پوست بيني اغلب به سرعت سخت و براق مي‌شود. سخت شدن پوست كم‌كم گسترش مي‌يابد و ممكن است همه سطح بدن را دربربگيرد. تورم انگشتان و زخم شدگي ناحيه روي مفصل مي‌تواند در مراحل آغازين بيماري رخ دهد. در طي سير بيماري ممكن است اندامهاي داخلي نيز گرفتار شوند. پيش‌آگهي درازمدت بيماري به شدت و چگونگي درگيري اندامهاي داخلي بستگي دارد. ارزيابي همه اندامهاي داخلي بدن از اهميت بسزايي برخوردار است و بايد از انواع آزمايشهاي بررسي‌كننده عملكرد اندامهاي مختلف استفاده نمود. با اين حال، هيچ آزمايش خون خاصي براي تشخيص اسكلرودرما در دسترس نيست.مري در تعداد زيادي از كودكان درگير مي شود كه اين حالت غالباً در مراحل ابتدايي بيماري روي مي‌دهد. در نتيجه چنين وضعيتي، كودك دچار سوزش سر دل مي‌شود كه به علت برگشت اسيد از معده به داخل مري است. در مراحل بعدي، كل دستگاه گوارش مي تواند درگير شود كه به اتساع شكم و هضم ناكافي مواد غذايي مي‌انجامد. درگيري ريوي شايع است كه اين وضعيت يكي از عوامل مهم در تعيين پيش‌آگهي درازمدت است. گرفتاري ساير اندامها نظير قلب و كليه‌ها نيز در تعيين پيش‌آگهي بسيار مهم است.
درمان كودكان مبتلا به اسكلرودرماي سيستميك چگونه است؟تصميم‌گيري درباره ضرورت انجام درمان بر عهده پزشك متخصص روماتولوژي كودكان است كه با همكاري ساير متخصصان براي زير نظر قرار دادن درگيري ساير اندامهاي بدن مانند قلب و كليه‌ها صورت مي‌پذيرد. استروئيدها، متوتروكسات يا پني‌سيلامين، داروهايي هستند كه در درمان به كار مي‌روند. اگر درگيري كليوي يا ريوي وجود داشته باشد، غالباً از سيكلوفسفاميد استفاده مي‌شود. در صورت حضور پديده رينود بايد جريان خون انگشتان را با گرم نگهداشتن آنها حفظ كرد تا پوست دچار آسيب و ترك خوردگي نشود؛ گاهي وقتها به تجويز داروهاي گشادكننده عروق خوني نيز نياز مي‌شود. درمان خاصي وجود ندارد كه اثربخشي آن بر اسكلرودرماي سيستميك اثبات شده باشد. در حال حاضر، ساير روشهاي درماني تحت بررسي هستند و اين اميدواري وجود دارد كه بتوان در سالهاي آينده درمان مؤثرتري براي بيماري يافت.استفاده از فيزيوتراپي و مراقبت از پوست سخت‌شده در طول بيماري الزامي است كه با اين روشها، حركت مفاصل و حركت قفسه‌سينه حفظ مي‌گردد.كدام آزمايشات و معاينات دوره‌اي در اين بيماري مورد نيازاست ؟بيماران مبتلا به اسكلرودرما، به معاينات دوره اي براي ارزيابي تغييرات و نحوه ادامه درمان نيازدارند. از آنجا كه ممكن است در اسكلرودرما، اندامهاي مهم داخلي (مانند ريه ها، دستگاه گوارش، كليه‌ها و قلب) نيز درگير شوند، لذا بررسي منظم دوره‌اي عملكرد اندامهاي مختلف براي تشخيص زودهنگام گرفتاري اندامها ضروري است.در صورت تجويز داروهاي خاص، بايد عوارض جانبي احتمالي را با انجام معاينات دوره‌اي بررسي كرد.
طول مدت بيماري چقدر است؟سير باليني بيماري اسكلرودرماي موضعي معمولاً چند سال بيشتر به طول نمي‌انجامد. سخت شدن پوست اغلب پس از گذشت 2 سال از شروع بيماري متوقف مي شود. گاهي اوقات اين مدت به 5 تا 6 سال افزايش مي‌يابد و برخي لكه هاي پوستي پس از فروكش كردن التهاب وضوح بيشتري مي يابند كه اين به دليل تغيير رنگ يا بدشكل شدن پوست ناشي از رشد نابرابر پوست در ناحيه مبتلا و غيرمبتلاي بدن است. اسكلرودرماي سيستميك يك بيماري مزمن است كه ممكن است تا آخر عمر باقي‌ بماند.
سير باليني درازمدت بيماري چگونه است؟مورفه‌آ غالبا فقط مشكلات زيبايي پوست را بوجود مياورد. اسكلرودرماي خطي مي‌تواند باعث عوارض شديدي شود كه از دست رفتن بافت عضلاني، كاهش رشد استخواني و خشكي و بدشكلي مفصلي از آن جمله هستند.اسكلرودرماي سيستميك يك بيماري تهديدكننده حيات است. شدت گرفتاري اندامهاي داخلي (نظير قلب، كليه و ريه‌ها) در بيماران مختلف فرق مي كند و درگيري اين اندامها شاخص ويژه‌اي براي پيشگويي سير باليني درازمدت بيماري است. در برخي بيماران ممكن است بيماري براي مدتهاي طولاني باقي بماند.
آيا امكان بهبود كامل بيماري وجود دارد؟بيماران مبتلا به انواع موضعي اسكلرودرما كاملاً بهبود مي يابند. پس از گذشت مدتي، پوست سخت‌شده نرم مي شود و شكل طبيعي پيدا مي كند. احتمال علاج قطعي در اسكلرودرماي سيستميك بسيار اندك است؛ اما امكان بهبودي قابل‌توجه يا متوقف كردن روند بيماري وجود دارد.


فیزیوتراپی و کاهش علائم یائسگی

فیزیوتراپی و کاهش علائم یائسگی
نتایج آخرین تحقیقات نشان می‌دهد كه حتی ورزش كردن معمولی هم می‌تواند در كاهش برخی مشكلات یائسگی مانند گرگرفتگی، اضطراب، بی‌خوابی و تعریق شبانه موثر باشد. با وجود آنكه نتایج بررسی‌ها در خانم‌های گوناگون متفاوت بودند اما بیشتر خانم‌ها عقیده داشتند كه حتی یك افزایش در فعالیت فیزیكی هم اثر مثبت زیادی در آنها داشته است. درست یك هفته پس از شروع یك پیاده‌روی، بیشتر افراد شركت‌كننده، كاهش زیادی در میزان گرگرفتگی‌های یائسگی را گزارش كردند. برخی خانم‌ها حتی اظهار داشتند كه پیاده‌روی‌های روزانه آنها موجب كاهش میزان گرگرفتگی در آنها از حالت ساعت به ساعت به نهایت ۵ تا ۶ بار در روز رسیده است، جالب اینجاست كه بیشتر خانم‌ها با توجه به نتایج به دست آمده ابراز علاقه كردند كه در آینده هم به ورزش كردن ادامه می‌دهند. به عقیده دكتر شریل شرمن از موسسه ملی سالمندی آمریكا كه بخشی از موسسه ملی سلامت آمریكا )nih(‌ است، انجام فعالیت‌های فیزیكی در خانم‌ها به طور ساده فكر و جسم آنها را بیشتر درگیر فعالیت‌های مفید می‌كند و به این ترتیب امكان بروز گرگرفتگی و سایر عوارض یائسگی به تعویق بیفتد. ● یائسگی و تحقیقات یائسگی در خانم‌ها به طور معمول از سنین ۴۵ سالگی شروع می‌شود و آن زمانی است كه سیكل قاعدگی یك خانم متوقف می‌شود. شروع یائسگی مجموعه‌ای از علایم همراه است كه سیر متغیری دارند و از یك تغییر خلق و خوی ساده تا گرگرفتگی و سردرد و اشكال در تمركز متفاوت‌اند. البته تحقیقات قدیمی‌تر هم آثار مثبت ورزش كردن در خانم‌های یائسه را نشان داده بودند ولی هیچ‌كدام از‌ آنها به بزرگی تحقیق جدید كه تحت سرپرستی موسه ملی سلامت آمریكا )nih(‌ برگزار می‌شود، نبودند. به‌عنوان نمونه، بررسی انجام شده به‌وسیله كالج آمریكایی پزشكی ورزشی‌ نشان داده بود كه ورزش كردن و تقویت قدرت عضلات به كاهش ۵۰ درصدی گرگرفتگی و سردرد كمك می‌كند. یك تحقیق دیگر كه نتایج آن در مجله آمریكایی قلب چاپ شدند، نشان داد كه ورزش كردن سرعت پیشرفت تنگ شدن سرخرگ‌ها در خانم‌های یائسه را كاهش می‌دهد. یك بررسی دیگر نیز ارتقای كیفیت زندگی و سلامت كلی را در خانم‌های یائسه كه ورزش می‌كردند، نشان داد. به دلیل همین اثرهای مثبت ورزش است كه سخنگوی انجمن زنان یائسه آمریكای شمالی یعنی دكتر لیلا ناچتیگل، ورزش كردن برای خانم‌هایی را كه در سنین یائسگی قرار دارند كاملا ضروری دانسته است. به باور وی، ورزش می‌تواند تا حد زیادی به كاهش علایم یائسگی كمك كند. البته او انجام تحقیقات جامع‌تر و به دست آوردن شواهد بیشتر در این زمینه را لازم دانسته است. به عقیده دكتر ناچتیگل، ورزش با كاهش دادن خطر بیماری‌ها قلبی عروقی و نیز تقویت قدرت عضلات می‌تواند موجب جلوگیری از بروز سایر مشكلات همراه با یائسگی شود. به عقیده دكتر آلیسیامالترانجلو، استاد فیزیوتراپی در كالج ریچارد استاكنون آمریكا، باتوجه به آنكه ورزش كردن مثل یك اسلحه جادویی به تقویت همه چیز از جمله سلامت روحی روانی تا سلامت خلقی كمك كند، بنابراین هیچ تعجبی ندارد اگر بتواند در كاهش علایم یائسگی هم موثر باشد. در حال حاضر موسسه ملی سلامت آمریكا )nih(‌ مشغول هدایت چند مطالعه بزرگ درباره تاثیر ورزش بر سایر علایم مرتبط با یائسگی مانند افسردگی، تغییر عملكرد شناختی و عملكرد جنسی است و نتایج آنها را در آینده نزدیك منتشر خواهد كرد.

تأثير فرآوري در ارزش تغذيه اي جيره طيور

مقدمه
مزاياي حاصل از فرآوري خوراک مدتها پيش براي صنعت طيور مشخص شده است. امروزه بيشتر خوراکهاي طيور پس از مخلوط شدن متحمل نوعي فرآوري مي شوند. بهبود بازده خوراک مي تواند دراثر افزايش ارزش خوراک به دليل استريليزه شدن، افزايش خوشخوراکي و نيز بهبود قابليت دسترسي مواد مغذي باشد. به علاوه فرآوري خوراک مي تواند احتياجات مواد مغذي را از طريق تاثير بر فعاليتهاي مرتبط با مصرف خوراک تغيير دهد. پرندگان انرژي کمتري را جهت مصرف خوراک به کارخواهند برد، لذا انرژي بيشتري جهت رشد دردسترس خواهند داشت.
به خوبي قابل فهم است که حالت وکيفيت خوراک بيشترين ارزش معني دار را در توليد جوجه هاي گوشتي دارند.

انواع فرآوري مواد غذايي تشکيل دهنده جيره
به طور کلي برخي از اجزاي جيره قبل ازاينکه به صورت مخلوط درآيند و به عنوان جيره اي کامل مورد استفاده قرارگيرند، نياز به فرآوري دارند تا بهتر بتوانند احتياجات مواد مغذي طيور را برطرف سازند وهمچنين با از بين رفتن بازدارنده هاي تغذيه اي موجود درآنها، کمترين تاثير مضر را بر سلامت طيور بگذارند. فرآوريهايي که براي اقلام دانه اي قبل از ورود به جيره مورد استفاده قرار مي گيرند عبارتند از:
1.Cooking: دراين روش پخته شدن دانه ها به وسيله روشها ودستگاههاي مختلف صورت مي گيرد. به طور مثال در مورد سوياها ابتدا خيساندن آنها صورت مي گيرد و بعد به مدت حداقل 30 دقيقه جوشانده مي شوند وسپس پهن مي گردند تاخشک شوند و مورد استفاده قرار گيرند.
2.Micronising: دراين روش که از پرتوهاي مادون قرمز استفاده ميشود دراثر برخورد پرتوها به مولکولهاي دانه، گرما توليد شده وموجب تخريب ممانعت کننده ها مي شود و نيز سلولهاي چربي شکسته شده وانرژي بيشتري بدست مي آيد (درمورد دانه سويا).
3.Flaking: در اين فرآوري با تزريق بخار دربين دوغلطک وعبور دانه ازاين غلطکها فلکينگ يا فلس شدن اتفاق مي افتد .
4 .Toasting: در اين روش از از حرارت خشک استفاده مي شود و در انتهاي کار رطوبت دانه ها (به طور مثال براي دانه سويا ) حدود 30 درصد کاهش مي يابد. درجه حرارتي که براي اين منظور استفاده مي شود، درمحدوده اي از 110 تا 168 درجه سانتيگراد، بسته به نوع دستگاهي که استفاده مي شود، قرار دارد.
5. ExtrusionوExpansion : دراين دونوع فرآوري، مواد خوراکي، درجه حرارت وفشار بالايي را براي مدت کوتاهي تحمل مي نمايند. اين دونوع فرآوري از لحاظ ازبين رفتن مواد ضد تغذيه اي وبهبود قابليت استفاده از آمينواسيدها وانرژي، دراقلام خوراکي مزيت بالايي دارند.

فرآوري جيره
آسياب کردن به عنوان بخشي از فرآوري خوراک مورد توجه مي باشد و مي تواند قبل يا بعد از مخلوط کردن خوراک (عموماً بعد از مخلوط کردن خوراک) بوسيله آسياب چکشي يا آسياب غلطکي صورت گيرد. در آسياب چکشي اندازه پرده آسياب مي تواند مختلف باشد (معمولاً در محدوده اي از 3 تا 10 ميلي متر) که بستگي به درشتي مورد نياز ذرات آسياب شده دارد. در يک آسياب غلطکي مواد از بين دو غلطکي عبورمي کند که شکاف بين دو غلطک، براي تغيير دادن ريزي ذرات آسياب تنظيم شده است. به طور مرسوم آسيابهاي غلطکي براي توليد ذرات درشت بکار مي روند اماذرات ريز، با يکنواختي مشابه با آسيابهاي چکشي، در آسيابهاي غلطکي نيز مي توانند توليد شوند. درهر دوحالت اندازه ذرات توليدي به فاکتورهايي مانند نوع دانه وسرعت آسياب کردن بستگي دارد.
علاوه بر آسياب کردن خوراک، فرآوري هاي فيزيکي ديگري مانند توربولاتورهاي شيب دار،توربولاتورهاي باظرفيت بالا،کتل، راپينر، بوکامکتورها، سيستم SIRT ، اکستروژن و اکسپنشن هم وجود دارند که همگي داراي خصوصيات، مدت و درجه حرارت مختلف مي باشند. به عنوان مثال در توربولاتورها مدت زمان حرارت دادن کوتاه است درحالي که در سيستم SIRT مدت زمان حرارت دادن تا 10 دقيقه مي تواند باشد. درجه حرارت در توربولاتورها، در محدوده اي از 85-50 درجه سانتيگراد توليد مي شود، اما در اکسپندر ها وکمپکترها اين محدوده مي تواند تا 120 درجه سانتيگراد نيز تامين گردد. در اکستروژنها واکسپنشنها خوراک با يک درجه حرارت بالا براي يک مدت کوتاه حرارت داده شده، در حالي که از ميان يک قالب گرم عبور داده مي شوند. يک تفاوت عمده اي که بين اين دو نوع فرآوري وجود دارد اين است که در اکسپنشنها تنها قبل از ورود خوراک به محل پيچ خوردگي در دستگاه، درجه حرارت 90-80 درجه سانتيگراد داده مي شود، درحالي که در اکستروژن اين گرما وجود ندارد، امافشار بيشتري توسط بخش پيچ دار دستگاه اعمال مي گردد.
فرآوري ديگري که موردتوجه می باشد، استفاده از سيستم پاستوريزاسيون غير هوازي است که شامل احتراق سوخت گازي در حضور آب است که نتيجه آن ايجاد گازي داغ با درجه حرارت 80 درجه سانتيگراد مي باشد، اما افزايش ميزان رطوبت دراين سيستم نسبت به ساير سيستم ها بالا نمي باشد.

انواع فرم هاي فيزيکي جيره
جيره هايي که در تغذيه طيور مورد استفاده قرار مي گيرند به سه فرم آردي ، کرامبل و پلت مي باشند. جيره آردي فرمي از خوراک است که در آن مواد غذايي پس از مخلوط شدن تحت تأثير آسياب قرار گرفته و به فرم پودر يا آرد در مي آيند که در واقع به دوصورت آردی گرم و آردی سرد فرآوري مي شوند. جيره کرامبل به همان جيره پلت با اندازه کوچکتر گفته مي شود که بعد از دوره استارتر به جوجه هاي گوشتي خورانده مي شود. اما سومين نوع فرآوري خوراک که به نام فرآوري پلت معروف است، کاربرد وسيعي دارد وامروزه به ميزان زيادي درجيره ها از آن استفاده مي گردد. پلت کردن در واقع تبديل غذاهاي پودري به دانه هايي به اندازه 4 تا 5 ميليمتر مي باشد، که در مقايسه با جيره آردی داراي مزاياي فراوان تغذیه ای مي باشد.
اثرات مفيد پلت کردن جيره بر عملکرد طيور توسط محققين زيادي گزارش شده است (هال و همکاران، 1968 ؛ موران، 1989 ؛ آکار و همکاران، 1993 ؛ شیدلر، 1991 و 1995 ؛ موریتز و همکاران، 2001 ؛ مک کنی و تیتر، 2004). اين بهبود وزن بدن و ضريب تبديل غذايي در نتيجه پلت کردن جيره، نمونه اي از تأثير يک فاکتور غير تغذيه اي در افزايش ارزش انرژي زايي مؤثر جيره تغذيه شده مي باشد که ممکن است به افزايش ارزش غذايي جيره و يا کاهش احتياجات پرنده و يا به هر دو نسبت داده شود. در صورت استفاده از جيره پلت، پرنده زمان کمتري را صرف غذا خوردن خواهد کرد، لذا با کاهش فعاليت پرنده، ميزان احتياجات نگهداري آن نيز کاهش خواهد يافت. اين امر توسط جنسن وهمکاران در 1962 نيز گزارش شده است. آنها همچنين بيان کردند که بخشي از بهبود کاربرد جيره پلت، به علت مصرف کمتر انرژي درهنگام تغذيه مي باشد. به عبارت ديگر استفاده از جيره پلت، انرژي صرف شده پرنده براي غذا خوردن را کاهش مي دهد و قابليت دسترسي حياتي مواد مغذي و انرژي را نيز افزايش مي دهد. جنسن و همکاران (1965) براي اثبات اين نظريه که خوراکهاي پلت شده هزينه انرژي پرنده را تعديل مي کنند، تحقيقي را انجام دادند و مشاهده نمودند که پرندگان تغذيه شده با جيره پلت در مقايسه با جيره آردي، تعداد دانخوري کمتر و زمان مصرف خوراک کمتري را داشتند، هر چند ميزان مصرف خوراک آنها تفاوت چنداني نداشت.
اگرچه عملکرد جوجه ها گوشتي با تغذيه جيره پلت بهبود مي يابد ولي بنظر مي رسد که اين روش تغذيه داراي مضراتي هم باشد. رابطه اي بين تغذيه پلت و برخی از بيماريهاي متابوليکي ديده شده است. افزايش ميزان رشد ناشی از تغذيه جيره پلت ممکن است مرگ و مير را به دليل آسيت، ديسکندروپلازياي درشت ني خصوصاً در پرندگان نر افزايش دهد (هاونستين وهمکاران 1994). به طور کلي معايب پلت عبارتند از 1. بالابودن هزينه 2. کاني باليسم 3. کاهش در توليد تخم مرغ به علت چاق شدن 4. خيسي بستر به علت مصرف آب بيشتر 5. آسيت 6. ديسکندروپلازياي درشت ني 7. ازبين رفتن برخي از مواد مغذي حساس به حرارت در طي پلت کردن.

فاکتورهاي موثر بر کيفيت پلت
براساس مطالعاتي که ريمر در سال 1992 انجام داد، بيان کرد که کيفيت پلت به فاکتورهاي زير بستگي دارد.
1. جيره فرموله شده 2. اندازه ذرات 3. شرايط پلت 4. ويژگيهاي قالب پلت 5. خنک سازي وخشک کردن

تعيين کيفيت پلت
کيفيت پلت معمولاً با بکاربردن شاخص PDI (شاخص دوام پلت) تعيين مي گردد(ASAE 1997).درواقع PDI تستي است که درآن جيره پلت به صورت معلق در جعبه اي مخصوص در زماني معين قرار مي گيرد، که درطي اين دوره خوراک تحريک شده وانتقال مي يابد و مورد بررسي قرار مي گيرد (فايرفيلد 1994 ). بعد از پايان حرکت، نسبت خاکه به پلت کامل درآغاز، به عنوان شاخص پلت درنظر گرفته مي شود. بنابراين هرچه خوراک با شاخص دوام پلت بالاتري باشد نشان دهنده اين است که پلت بيشتر مي تواند، قبل از تغذيه سالم باقي بماند. براي خوراکهاي آسياب شده نيز اين روش مي تواند مورد استفاده قرار گيرد. بسياري از خوراکهاي پلت بوسيله بارگيري، ذخيره کردن، مته نمونه برداري و انتقال به فارم تخريب مي شوند. دستکاري در خوراک کيفيت پلت را کاهش مي دهد و در بسياري از زماني که پلت به فارم مي رسد به طور جدي درصد پلت کامل کاهش مي يابد، به همين جهت نياز به انتقال اتوماتيک خوراک وسيستم مديريتي قوي احساس مي گردد.

نتيجه گيري
باتوجه به بحثهاي بالا ميتوان گفت که نقش مؤثر فرآوري در جيره هاي طيور انکار نايذير است وفرآوري خوراک اثر زيادي در بهبود عملکرد طيور دارد. همچنين درميان فرمهاي فرآوري خوراک، توجه به پلت به خاطر تأثير در بهبود راندمان توليد و افزايش وزن نسبت به ساير فرآوريها (آردي وکرامبل) بيشتر مد نظر قرار گرفته است. استفاده از فرآوريهاي جديد مانند اکسپندرها و اکسترودرها در جيره هاي طيور اگرچه به مقدار جزئي موجب تخريب اجزاي حساس به حرارت جيره، مانند ويتامينها وآنزيمها مي گردند، اما داراي مزايايي هستند که مي توانند موجب بهبود راندمان جيره گردند، به طوري که اين فرآوري ها مي توانند موجب افزايش قابليت استفاده ازموادمغذي جيره، کاهش موادضدتغذيه اي جيره، کاهش آلودگي ميکروبي جيره و به طور کلي موجب افزايش راندمان غذايي، افزايش رشد و بهبود ضريب تبديل غذایی شوند. در واقع اين فرآوريها براي افزايش راندمان پلت مورد استفاده قرارمي گيرند وکارايي پلت را افزايش مي دهند. به طور کلي در يک جمله مي توان گفت، بدون فرآوري خوراک صنعت طيور نمي توانست تا به اين حد پيشرفت نمايد.

فیزیوتراپی پزشکی


فيزيوتراپي پزشکي براي هزاره آينده ...
به بهانه برگزاري کنگره بين المللي فيزيوتراپي در ايران با شعار «م؛ مثل معلولان» فيزيوتراپي پزشکي براي هزاره آينده ...
"میم، مثل معلولان" همانند "میم، مثل مادر" شعار نوزدهمین کنگره بین المللی فیزیوتراپی امسال بود که از 24 تا 26 اردیبهشت ماه در سالن اجتماعات وزارت کار و امور اجتماعی با هدفی چند منظوره برگزار شد، تا هشداری درون حرفه ای نسبت به مقوله بی توجهی به اهمیت جایگاه حرفه ای فیزیوتراپی در امر توانبخشی معلولان و دیگر گروه های هدف آن باشد. چه شاید فیزیوتراپی در دهه های آینده همانند مادر در کنار تمامی رشته های پزشکی قرار گیرد. به واقع این روزها تغییر بیماری ها از تب زا و عفونی به ناتوان کننده، افزایش طول عمر انسان ها، زندگی صنعتی، نیاز به حرکت، کنترل هزینه ها در بخش درمان تمامی بازی را به سمت فیزیوتراپیست ها گردانده است . فیزیوتراپیست تنها پزشکی است که فیزیولوژی و پاتولوژی حرکت را می داند و می تواند از تکنیک های فیزیکی و تمرین ها و بسیاری از درمان های کم ضرر برای درمان بیماری های حرکتی استفاده کند. این پزشک قادر به عملیاتی کردن طب مکمل است. ازاین رو بسیاری از کشورها، فیزیوتراپی را دکترای حرفه ای اعلام و تخصص ها و فوق تخصص های آن را راه اندازی کرده اند. شاید عنوان پزشک هزاره جدید یا عنوانی که WCPT اعلام کرده است، توصیفی برای این پزشکان باشد. روند بیماری ها و فراوانی آنها،تغییر در بافت جمعیت ها و مسائل اقتصادی و بسیاری مسائل دیگر چاره ای برای مسئولان امر نگذاشته است. کارشناسان معتقدند امروزه کودکان به فیزیوتراپی نیاز دارند تا تحرکی سالم داشته باشند. نوجوانان به فیزیوتراپی نیاز دارند تا مشکلات استخوانی عضلانی نداشته باشند. خانم ها قبل، حین و بعد از بارداری به فیزیوتراپی احتیاج دارند. کارمند پشت میزنشین به فیزیوتراپی نیاز دارد. کارگر به فیزیوتراپی نیاز دارد. سالمند به فیزیوتراپی نیاز دارد. بیمار سرطانی نیاز به تحرک و فیزیوتراپی دارد. بیماران آسمی، قلبی، بستری، بیماران قبل از جراحی و بعد از جراحی به فیزیوتراپی نیاز دارند. آسیب دیدگان زلزله از همان لحظه اول به حضور فیزیوتراپیست احتیاج دارند.بیماران متابولیکی به فیزیوتراپی احتیاج دارند. درمان زخم به فیزیوتراپی احتیاج دارد. ورزشکاران برای تمرینات بدنی و برای صدمات بدنی به فیزیوتراپی احتیاج دارند. درمان مشکلات پوستی، بکارگیری طب مکمل، طب سوزنی و ....همه و همه به فیزیوتراپیست احتیاج دارد. در این میان بخش سلامت کشور با درک مشکلات خود و در جهت حل آن انواع و اقسام راه ها را می آزماید؛ متخصص طب ورزش، طب سنتی، طب سوزنی و بسیاری از کارهای دیگر ولی هنوز جای پزشکی اینجا خالی است که فیزیولوژی و پاتوفیزیولوژی حرکت را بداند و با اقدامات و درمان فیزیکی آشنا باشد. خلا بزرگی که جز فیزیوتراپیست آن را پر نمی کند، فیزیوتراپی پزشکی برای این هزاره است.... آغازی عجیب ادامه ای دردناک و طلوعی دوباره تاریخ پزشكی، سرنوشتی عجیب برای فیزیوتراپی رقم زده است، آن هم نه فقط در كسب عنوان، بلكه در ماهیت عملكردی فیزیوتراپی به عنوان مدیریت سلامت بشری. در سال های 1330هجری شمسی تعداد 3 افسر پزشک ارتش و پنج مدیر وزارت بهداری که پزشک بودند جهت تحصیل رشته طب فیزیکی به خارج از کشور رفتند. در سال های بعد این تعداد به 15 نفر رسید. در دهه 40 ریاست آموزشکده فیزیوتراپی در اولین گام اشتباه به یک پزشک متخصص اعصاب داده شد و در سال های بعد آموزشکده فیزیوتراپی ابتدا از دانشکده پزشکی جدا و سپس از دانشگاه خارج و تبدیل به انستیتو فیزیوتراپی شد! در دهه 50 و به ویژه در سال هایی که فیزیوتراپی در تمامی کشورها در حال پیشرفت بود، و حتی در داخل کشورمان که داروسازها توانستند دکترای حرفه ای شوند، فیزیوتراپی در ایران بطور کامل از کارافتاد. عملکرد بیمارستانی آن تحلیل رفت، آموزش های کلینیکی آن ضعیف شد و ماهیت واقعی فیزیوتراپی از دست رفت و تبدیل به استفاده از ابزارهای فیزیکی مانند: گرما، سرما، جریان های الکتریکی برای بازگرداندن توان جسمی شد که اثرات آن تا سالیان متمادی باقی ماند. اما در سال های بعد از 57 مدیریت مراکز آموزشی به دست فیزیوتراپیست ها افتاد و با وقوع جنگ تحمیلی فیزیوتراپیست ها در این صحنه ها حضور یافتند و تجارب ارزشمندی بدست آوردند. در سال 1368 دوره فوق لیسانس و در سال 1374 دوره PHD فیزیوتراپی راه اندازی شد. در نهایت در سال 1378با طلوعی دوباره مجوز تاسیس مطب های فیزیوتراپی به فیزیوتراپیست ها صادر شد. درسال1381 شماره های نظام پزشکی به این گروه اعطا و در همان سال تعرفه فیزیوتراپی از سوی دولت اعلام شد. فیزیوتراپیست ها در سال 1383 هجری شمسی برای اولین بار در انتخابات نظام پزشکی شرکت کردند. در همان سال دستور تغییر تمامی مجوزهای فیزیوتراپی صادر شده به پزشکان (به غیر از متخصصان طب فیزیکی) صادر شد و مسئولیت ها به فیزیوتراپیست ها واگذار شد. درکلینیک هایی که متخصصان طب فیزیکی حضور داشتند بکارگیری فیزیوتراپیست ها برای نظارت بر امر فیزیوتراپی اجباری گشت و این در حالی است كه خیلی از پراكتیشینر ها كه در ایران از عنوان دکتر استفاده می كنند ،در مورد فیزیوتراپیست ها هنوز نمی توان از كلمه دكتر استفاده کرد. کارشناسان معتقدند شاید نبود این عنوان در سالیان گذشته موجب ضربه مرگبار دهه 50 و دخالت های عناصر درمانی و غیردرمانی در حیطه فیزیوتراپی بوده است. مشکلات فیزیوتراپی در ایران فیزیوتراپی با توجه به ضربه شدید در سال های دهه 50، دچار عوارض عمیقی شد که هنوز هم ازآن رنج می برد. حمیدرضا اشراقی به عنوان یک فیزیوتراپیست درباره عمده مشکلات فیزیوتراپی در ایران می گوید ساختار دانشکده های توانبخشی، نادیده انگاشته شدن در بخش بهداشت و درمان کشور، دروس آموزشی، آشنا نبودن به اصول اداری و سازمانی، نبود استاندارد های لازم و تعاریف در فیزیوتراپی و نبود اتوریته در این رشته از جمله مشکلات فیزیوتراپیست ها در ایران است که از فیزیوتراپیست یک درمانگر معمولی ساخته است . وی علت این مشکلات را وجود افرادی می داند که در همان سال های دهه با غرور و نادانی با فیزیوتراپی به شدت برخورد کردند و ضمن مد نظر نداشتن منافع کشور با تکیه به قدرت سعی بر نابودی رشته ای کردند که اکنون به درمانگران آن دکتر می گویند و دارای تخصص ها و فوق تخصص های خود است و در همه جا حتی در خطوط رزمی از او مدد می جویند. با وجود این به اعتقاد این متخصص فیزیوتراپی امروزه فیزیوتراپیست ها با حمایت همه جانبه پزشکان توانسته اند بروی پا ایستاده و مراحل تکامل را طی کنند و حرکت فیزیوتراپی و فیزیوتراپیست ها به سمت محوری شدن در درمان به قدری سریع شده است که از آنها خواسته شده است کلمه Dr. را بر اول اسم خود بیاورند. جایگاه درمان فیزیوتراپی واژه فیزیوتراپی از فیزیو به معنای بدن و تراپی به معنای درمان و به معنای ترکیبی درمان بدن است. در فیزیوتراپی هدف ارتقای عملکرد جسمانی است و فیزیوتراپیست در این رشته به عنوان درمانگر شناخته می شود. دانش فیریوتراپیست براساس شناخت آناتومی بدن و فیزیولوژی حرکت بوده و فیزیوتراپی به عنوان یک رشته بالینی (کلینیکال) که با استفاده از امکاناتی مانند مدالیته ها، درمان های دستی، و تمرینات بدنی گروه های مختلف بیماری و ناتوانی ها را درمان می کند. این رشته همچنین با شناسایی گروه های خاص افراد اقدام به پیشگیری از بیماری ها و غربالگری ناتوانی ها می نماید. فرآیند درمانی در فیزیوتراپی شامل ارزیابی، تشخیص، طرح درمان، مشاوره، آموزش، اجرا، ارزیابی مجدد، و پرونده نویسی است. اشراقی در مورد جایگاه درمان فیزیوتراپی نیز می گوید: فیزیوتراپیست ها یکی از بخش های اساسی در سیستم های ارائه دهنده خدمات مرتبط با سلامت هستند که به شکلی مستقل خدمات مرتبط با سلامت را ارائه می دهند و بر طبق اصول برنامه های بازتوانی و نوتوانی، برای احیای مجدد عملکرد و کیفیت بهتر زندگی در افرادی که بدون حرکت می باشند یا نقص های حرکتی دارند، به کار می پردازند. ماهیت فیزیوتراپی در درمان دکتر سیدمحسن هاشمی از پیشگامان فیزیوتراپی در ایران است که ریاست فعلی انجمن فیزیوتراپی ایران را برعهده دارد . او در پاسخ به سهم فیزیوتراپی در مراقبت های پزشکی در هزاره آینده و ماهیت فیزیوتراپی در امر درمان می گوید: فیزیوتراپی، فراهم کننده خدمات برای مردم و جمعیت ها است تا حداکثر حرکت و توانایی عمل را در طول دوران زندگی حفظ نماید یا توسعه داده و به حال اول برگرداند. فیزیوتراپی شامل ارائه خدماتی است به حرکت و عملکرد فرد که توسط فرآیند پیری یا صدمات و بیماری ها، مورد تهدید قرار می گیرند. حرکت کامل و کارامد در قلب چیزی قرار دارد که از آن به عنوان سلامتی نام برده می شود. فیزیوتراپی به شناسایی و افزایش پتانسیل های حرکتی برای بهبود، پیشگیری، درمان و نوتوانی، می پردازد. فیزیوتراپی شامل اثرات متقابل فیزیوتراپیست، بیمار وخانواده آنها یا سایر افرادی می باشد که از بیمار مراقبت می کنند، بر یکدیگر می باشد، تا بتوانند پتانسیل های حرکتی بیمار را ارزیابی کرده و در ایجاد اهداف مورد نظر همه با استفاده از دانش و مهارت های ممتاز فیزیوتراپیست به توافق برسند. دیدگاه منحصر به فرد دکتر هاشمی نسبت به نقش فیزیوتراپیست ها در شناسایی بدن، نیازها و پتانسیل های حرکتی آن برای رسیدن به تشخیص و استراتژی درمانی نقش اساسی دارد که به اعتقاد او با توجه به هدف فیزیوتراپی در بهبود سلامت، پیشگیری، درمانی و بازتوانی، متغیر است. بر همین اساس رئیس هیات مدیره انجمن فیزیوتراپی ایران بار عمده درمان معلولان را بر دوش فیزیوتراپیست ها دانسته و تاکید دارد که شعار نوزدهمین کنگره فیزیوتراپی یعنی "م، مثل معلولان نیز با هدفی چند منظوره مطرح شد که یکی از آنها هشدارهای درون حرفه ای است که گرایش برای انجام اقدامات داوطلبانه در کشور باید به سوی معلولان باشد. او با انتقاد از اینکه دانشجویان فیزیوتراپی در طول دوران تحصیلی خود حتی یک بار به مراکز نگهداری از معلولان مراجعه نمی کنند، تصریح دارد: در فیزیوتراپی ایران هنوز گام های مؤثری برداشته نشده است. در ایران هنوز یک مرکز واقعی برای برطرف کردن نیازهای کودکان مبتلا به CP وجود ندارد. همکاری کمرنگ در همین حال دکتر کاظم نظم ده، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی، نیز در مراسم افتتاحیه نوزدهمین کنگره فیزیوتراپی در حالی از فیزیوتراپی به عنوان یکی از محوری ترین رشته های توانبخشی در ارتباط با ارائه خدمات به معلولان یاد کرد که به اعتقاد او متاسفانه امروزه مدیریت و همکاری فیزیوتراپیست ها در این زمینه در کشور ما کمرنگ است. به گفته وی، عدم همکاری فیزیوتراپیست ها در مدیریت و توانبخشی گروه های هدف باعث شده که توانبخشی گروه های هدف را افراد غیرمتخصص برعهده بگیرند که این امر شایسته نیست. بنابراین باید فضایی ایجاد شود که نگاه فیزیوتراپیست ها به درمان از حالت بیمارنگری خارج شود. دکتر نظم ده با بیان اینکه امروزه فعالیت های توانبخشی نسبت به گذشته متفاوت شده، معتقد است قرارگرفتن بسته های مدیریتی فیزیوتراپیست ها در راس امور توانبخشی یکی از عللی است که باعث تفاوت این فعالیت ها نسبت به گذشته شده است.

علوم تجربی


نعناع هزار پا

نعناع، سبزي هزارپا



اين روزها از هر گوشه و كنار شهر بوي نوروز مي‌آيد؛ نوروزي كه با آمدن بهار رنگ و بوي سبزي، طراوت و تازگي به همراه مي‌آورد. بخصوص براي قديمي‌ترها نوروز و آغاز فصل بهار يادآور سبز‌ي‌هاي تازه نيز هست. در بين سبزي‌ها، نعناع يادآور طراوت بهار است. در زبان فارسي به نعناع، سبزي هزارپا مي‌گويند، زيرا ريشه نعناع پاهاي زياد دارد و با سرعت در زمين جلو مي‌رود و شاخه‌هاي نو از خود خارج مي‌كند.
در واقع يكي از راه‌هاي تكثير نعناع اين است كه اين شاخه‌هاي نو را وجين كرده و در جاهاي ديگر مي‌كارند. در شهر شيراز به نعناع رافويه مي‌گويند. بيش از سه هزار نوع نعناع وجود دارد و تاكنون نام هشتاد گياه از خانواده آن در كتاب‌هاي داروسازي وارد شده و استفاده از آنها در درمان بيماري‌ها تجويز شده است.
انواع نعناع‌
پونه‌ها و سوسنبرها برادران تني نعناع هستند كه انواع و اقسام زياد دارند. ملايم‌ترين انواع آنها نعناي بومي ايران است كه در شمال و مركز ايران مي‌رويد و آن را در رديف سبزي‌هاي خوردني مي‌فروشند، و نعناي اهوازي، نوع ديگري از آن است. يك نوع بومي آن نيز در جنوب، مخصوصا بلوچستان به طور وحشي مي‌رويد، و با اين‌كه عطر زيادي دارد هنوز مورد توجه صنعتگران واقع نشده و از اسانس فراوان آن بهره‌برداري نشده است.
عرق نعناع، تقويت‌كننده معده‌
قسمت مورد استفاده نعناع خانواده برگ و شاخه‌هاي گلدار آن است كه از آنها عرق نعناع و اسانس نعناع مي‌گيرند. عرق و اسانس نعناع بادشكن، ضد تشنج، محرك و نيروبخش است. ترشحات زيادي معده را كم مي‌كند و مسكن درد، زخم معده و سوزش آن است. دم‌كرده آن جهت تقويت معده و روده توصيه شده و در ايران معمولا برگ‌هاي آن را خشك كرده و براي خوش‌بو كردن ماست و دوغ به كار مي‌برند و نيز آن را سرخ كرده و به نام نعناع داغ جهت خوش‌بو كردن آش‌ها و سوپ‌ها مصرف مي‌كنند. برگ‌هاي آن پس از خشك شدن به صورت پودر درمي‌آيد و به همين جهت است كه قبل از خشك كردن بايد آنها را شست و تميز كرد. خانواده نعناع به دليل داشتن عطر و خواص بسيار داراي اهميت بوده و داراي خواص ضدعفوني‌كننده، ضد سم و ضد حشرات هستند. حتي در خوزستان با بسته‌هاي خرما چند شاخه نعناع همراه مي‌كنند تا از كرم گذاشتن آنها جلوگيري كنند.

قرآن -رمز- عجایب

در چهارده قرن اخير نوشته هاي بي شمار ادبي شامل كتاب، مقاله، گزارش های پژوهشي درباره كيفيت معجزه آساي قرآن به رشته تحرير در آمده است.
يك بيوشيميست آمريكايی، مصری الاصل ويك محقق مسلمان، به نام دكتر رشاد خليفه در ‍‍ژانويه سال ۱۹۷۴نشان داد تمامی متن قرآن از يک نظم شگفت انگيز رياضی تبعيت می کند. مبنای اين سيستم رياضی عدد ۱۹ است.
رمزهاي اعجاز آميز قرآن مختصراً از اين قرارند :
1- اولين آيه قرآن « بسم الله الرحمن الرحيم »
داراي 19 حرف عربي است.
2- قرآن مجيد از 114 سوره تشكيل شده است و اين عدد
به 19 قسمت است. (114= 6 × 19).
3- اولين سوره اي كه نازل شده است سوره علق
(شماره 96) نوزدهمين سوره از آخر قرآن است.
4- سوره علق 19 آيه دارد.
5- سوره علق 285 حرف (285= 15× 19) دارد.
6- اولين باركه جبرئيل امين با قرآن فرود آمد 5 آيه اولي
سوره علق را آورد كه شامل 19 كلمه است.
7- اين 19 كلمه ، 76 حرف (76= 4× 19) دارد كه
به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحيم است.
8- دومين باري كه جبرئيل امين فرود آمد 9 آيه اولي
سوره قلم (شماره 68) را آورده كه شامل 38 كلمه است.
( 38=2 × 19) .
9- سومين باركه جبرئيل امين فرود آمد 10 آيه اولي
سوره مزمل (شماره 73) را آورد كه شامل 57 كلمه است.
( 57= 3 × 19).
10- چهارمين باركه جبرئيل فرود آمد 30 آيه اولي
سوره مدثر (شماره 74) را آورد كه آخرين آيه آن
« بر آن دوزخ 19 فرشته موكل اند» مي باشد. (آيه 30) .
11- پنجمين بار كه جبرئيل فرود آمد اولين سوره كامل
« فاتحه الكتاب» را آورد كه با اولين جمله قرآن
بسم الله الرحمن الرحيم (19 حرف)
آغاز مي شود. اين بيانيه 19حرفي بلا فاصله
بعد از نزول آيه « برآن دوزخ 19 فرشته موكل اند» نازل شد.
اين مراتب گواهي ارتباط عاري از شبهه آيه 30
سوره مدثر(عدد 19) و اولين جمله قرآن
«بسم الله الرحمن الرحيم» (عدد 19)
با سيستم اعداي اعجاز آميز است كه
بر عدد 19 بنا نهاده شده است.
12- آفريننده ذوالجلال و عظيم الشأن با آيه 31
سوره مدثر به ما ياد مي دهد كه چرا
عدد 19 را انتخاب كرده است.
پنج دليل زير را بيان مي فرمايد :
الف) بي ايمانان را آشفته سازد.
ب) به خوبان يهود و نصارا اطمينان دهد قرآن آسماني است.
ج) ايمان مومنان تقويت نمايد.
د) تا هر گونه اثر شك و ترديد را از دل مسلمانان و
خوبان يهويت و مسيحيت بزدايد.
ه) تا منافقين و كفار را كه سيستم اعدادي قرآن را
قبول ندارند رسوا سازد.
13- خداوند به مامي آموزدكه اين نظم اعدادي قرآن
تذكري به تمام جهانيان است (آيه 31 سوره مدثر)
ويكي از معجزات عظيم قرآن است(آيه 35).
14- هركلمه از جمله آغازيه قرآن بسم الله الرحمن الرحيم
در تمام قرآن به نحوي تكرار شده كه به
عدد 19 قابل تقسيم است، بدين ترتيب كه
كلمه ‍‎‎‎‎‏“ اسم “ 19بار
كلمه “ الله “ 2698بار( 2698=42 *19)،
كلمه “ الرحمن “ 57 بار ( 57=3*19)
وكلمه “ الرحيم “ 114بار ( 114= 6*19)ديده مي شود.
15 - قرآن 114سوره دارد كه هر كدام از سوره ها
با آيه افتتاحيه “ بسم الله الرحمن الرحيم “ آغاز مي شود
بجز سوره توبه (شماره 9) كه بدون آيه افتتاحيه است،
لذا آيه “ بسم الله الرحمن الرحيم“ در ابتداي سوره ها
113 بار تكرار شده است. چون اين رقم به 19
قابل قسمت نيست وسيستم اعدادي قرآن آسماني
ساخته پروردگار بايد كامل باشد يكصد و چهاردهمين آيه
بسم الله را در سوره النمل كه دو بسم الله دارد (شماره 27)
(آيه افتتاحيه وآيه 30 )بنابراين قرآن مجيد
114 بسم الله دارد.
16- همانطور كه در بالا اشاره شد سوره توبه فاقد آيه
افتتاحيه بسم الله است. هر گاه از سوره توبه شروع كرده
آن را سوره شماره يك وسوره يونس را سوره شماره دو
فرض نموده وبه همين ترتيب جلو برويم، ملاحظه مي شود
كه سوره النمل نوزدهمين سوره است (سوره 27)
كه بسم الله تكميلي را دارد. از اين نظم نتيجه مي گيريم
كه قرآني كه اكنون در دست ماست با قرآن زمان پيامبر
از لحاظ ترتيب سوره ها يكي است.
17- تعداد كلمات موجود بين دو آيه بسم الله
سوره النمل 342=18*19 مي باشد.
18- قرآن مجيد شامل اعداد بي شماري است. مثلاً :
ما موسي را براي چهل شب احضار كرديم،
ما هفت آسمان را آفريديم.
شمار اين اعداد در تمام قرآن 285=15*19 مي باشد.
19- اگر اعداد 285 فوق را با هم جمع كنيم، حاصل جمع
174591=9189*19 خواهد بود .
20- حتي اگر اعداد تكراري را از عدد فوق حذف نماييم
حاصل جمع 162146 =8534 *19 خواهد بود.
21- يكی از اعجاز قرآن مجيد اين است كه29 سوره با
حروف رمزي شروع مي شود كه معني ظاهري ندارند،
اين علامات در هيچ كتاب ديگري و در هيچ جايي ديده
نمي شوند. اين حروف در ابتداي سوره هاي قرآن
بخش مهمي از طرح
اعدادي اعجاز آميز مي باشد كه بر عدد 19بنا شده است.
اولين نشانه اين ارتباط اين است كه29 سوره از قرآن
با اين علامات شروع مي شود. تعداد حروف الفبا دراين رموز 14و
تعداد خود رمزها نيز 14مي باشد.
هرگاه تعداد سوره ها(29) وحروف الفبا (14) را
باتعدادرمزها (14)جمع كنيم،
حاصل جمع 57=3*19خواهد بود.
22- خداوند توانا به ما ياد مي دهدكه در هشت سوره
سوره هاي شماره(31, 10،12،13،15،26،27،2)
دو آيه اول كه با اين رموز آغاز مي شوند
حاوي و حامل معجزه قرآن هستند،
بايد توجه داشت كه قرآن كلمه “ آيه “ را
به معني معجزه به كار برده است.
بايد كلمه آيه داراي معاني متعددي باشد كه يكي از آن ها
معجزه است و نيز بايد دانست كه خود كلمه معجزه
در هيچ جاي قرآن به كاربرده نشده است بدين جهت قرآن
مناسب تفسير نسل هاي گوناگون بشريت است. مثلاً نسل هاي
قبلي (پيش از كشف اهميت حروف رمزي قرآن) كلمه آيه رادر اين
هشت سوره ،آيه نيم بيتي مي پنداشتند، ولي نسل هاي بعدي كه ازاهميت اين رموزبا خبر شدند آيه را به معني معجزه تفسير
كرده اند. به كار بردن كلمات چند معنايي و مناسب براي همه
نسل هاي بشر در زمان هاي گوناگون خود
يكي از معجزات قرآن است.
23- سوره قاف(شماره 50) كه با حرف ق
شروع مي شود شامل 57( 57= 3 *19)
حروف ق است.
24- سوره ديگري در قرآن حروف ق را در علامت رمزي خود
دارد، سوره شورا (شماره 42) كه اگر حروف ق را در اين
سوره شمارش نمائيم، ملاحظه خواهيم كرد كه حرف ق
57 =3 * 19 بار تكرار شده است.
25- بدين ترتيب در مي يابيم كه دو سوره قرآني فوق الذكر
(شماره 50 و42) به اندازه همديگر (57،57)
شامل حرف ق هستند كه
مجموع آن دو با تعداد سوره هاي قرآن(114) برابر است.
چون سوره ق بدين نحو آغاز مي شود : “ق و القرآن المجيد“
تصور حرف ق به معني قرآن مجيد مي نمايد
و 114 ق مذكور گواه 114 سوره هاي قرآن است.
اين احتساب اعداد آشكار و گويا، مدلل مي دارد كه 114
سوره قرآن، تمام قرآن را تشكيل مي دهند و
چيزي جز قرآن نيستند.
26- آمار نشان مي دهد كه فقط اين دو سوره كه با
حرف ق آغاز مي شوند، داراي تعداد معيني ق (57 مورد)
هستند، گوئي خداوند توانا مي خواهد با اشاره و كنايه
بفرمايد كه خودش تنها از تعداد حروف الفبا
در سوره هاي قرآن با خبر است.
27- يك نمونه در آيه 13 از سوره ق مدلل مي دارد كه
هر كلمه و در حقيقت هر حروف در قرآن مجيد
به دستور الهي و طبق يك سيستم اعدادي بخصوصي كه
بيرون از قدرت بشر است گنجانيده شده است.
اين آيه مي فرمايد “عاد ، فرعون و اخوان لوط “ در تمام قرآن
مردمي كه لوط را نپذيرفتند، قوم ناميده مي شوند.
خواننده بلافاصله متوجه مي شود كه اگر به جاي « اخوان »
در سوره ق كلمه « قوم » به كار برده مي شد
چه اتفاقي مي افتاد. در اين صورت ذكر كلمه قوم بجاي اخوان،
حرف « ق» در اين سوره 58 بار تكرار مي شد و
عدد 58 به 19 قابل قسمت نيست و لذا
با تعداد 57 «ق» كه در سوره شورا مطابقت نمي كرد و
جمع آن دو با تعداد سوره هاي قرآن برابرنمي شد، بدين معني كه با جايگزين كردن يك كلمه به جاي ديگري نظم قرآن از بين مي رود.
28- تنها سوره اي كه با حرف « ن » آغاز مي شود،
سوره قلم است ( شماره 6 ) اين سوره 133« ن »
دارد كه به 19 قابل قسمت است ( 133= 7×19).
29- سه سوره اعراف (شماره 7 ) مريم ( شماره 19 )
و ص ( شماره 38) كه با حروف« ص» شروع مي شوند،
جمعاً 152 حرف « ص » دارند (152= 8×19).
30- در سوره طه (شماره 20 ) جمع تعداد حروف « ط » و
« هـ» 344 مي باشد (344= 18 × 19) .
31- در سوره « يس » تعداد حروف « ي » و « س»
285 مي باشد (285= 15×19).
32- در هفت سوره 40 تا 46 كه با رمز« حم» شروع مي شوند،
تكرار حروف 2166 مي باشد (2166=14*19)
بنابراين تمام حروف اختصاري كه در ابتداي سوره هاي قرآن
قرار دارند. بدون استثناء در روش اعددي اعجاز آميز قرآن
شركت دارند.
33- در سوره هاي شماره 2و3و7و13و19و30و31و32 كه
با رمز « الم » شروع مي شوند تعداد حروف الف ، لام ، ميم
جمعاً 26676 مورد و قابل قسمت به 19 مي باشند
(26676= 1404*19).
34- در سوره هاي 20و26و27و28و36و42 كه با رمز « طس »
يا يكي از دو حرف مزبور (ط ، س) آغاز مي شوند
تعداد دو حرف « ط » و «س» 494 مورد مي باشد
(494= 26*19).
35- در سوره هاي 10و11و12و14و15 كه با رمز « الر»
آغاز مي شوند تعدا الف ، لام ، راء به اضافه تعداد ( راء )
تنها در سوره سيزدهم 9709 مورد است كه
اين عدد قابل قسمت بر عدد 19 مي باشد
(9709=511*19).
36- در سوره هايي كه با رمز يكي از حروف “ط“ “س“ و “م“
آغاز مي شوند، تعداد حروف طاء و سين و ميم
9177 مورد مي باشد ( 9177= 438*19).
37- در سوره رعد ( شماره 13 ) كه با حرف رمزي “المر“
آغاز مي شود، تعداد حروف (الف ، لام ، ميم، را )
1501 مورد مي باشد ( 1501= 79*19).
38- در سوره اعراف (شماره 7) كه با حروف رمزي “المص“
شروع مي گردد تعداد وقوع “الف“ 2572 مورد ،
حرف “لام“ 1523 مورد، حرف “ميم“ 165 و حرف “ص“ 98 مورد
كه جمعاً عدد 5358 به دست مي آيد
( 5358= 282*19).
39- در سوره مريم (شماره 19) كه با حروف “كهيعص“
شروع مي شود، تعداد حروف( كاف ، ها ، يا ، عين ، صاد)
798 مورد مي باشد ( 798= 42*19).
40- در سوره شورا (شماره 42) كه با حروف “ حم عسق“
شروع مي شود، تعداد حروف( حا ، ميم ، عين، سين ، قاف )
570 مورد مي باشد( 570=30*19).
41- در سيزده سوره اي كه حرف “الف“ در لغت رمزي آن ها است
سوره هاي شماره
2 ، 3 ، 7 ، 10 ، 11 ، 12 ، 13 ، 14، ۱۵ ،29 ، 30 ، 31 ، 32
جمع الف هاي موجود 17499 مورد می باشد
(17499=921*19).
42- در سيزده سوره فوق الذكر جمع حروف “لام“ 1870
مورد مي باشد(1870=620*19).
43- در هفده سوره اي كه حروف “ميم“ در لغت رمزي آن ها ست
(سوره هاي شماره 2 ، 3 ، 7 ، 13 ،32 ، 26 ، 28 ،
29 ، 31 ،30 ، 40 ، 41 ، 42 ، 43 ، 44 ، 45 ،46 )
جمع حروف “ميم“ 8683 مورد مي باشد (8683=457*19).
درتاريخ ، كتابي سراغ نداريم كه مانند قرآن طبق يك
سيستم عددي تنظيم شده باشد بر اين حقيقت علاوه بر

43 بند پيشين،

موارد زير نيز گواه صادقي است:

الف: كلمه “الله“ 2698 مرتبه در قرآن تكرار شده
كه مضربي از عدد 19 است ( 2698= 142 * 19 )
و تعداد حروف “بسم الله الرحمن الرحيم“
نيز 19 مورد مي باشد.
مسئله جالب اين كه در سوره اخلاص
بعد از “قل هو الله احد “
جمله “ الله الصمد“ آمده
در صورتي كه اگر “هو الصمد“ مي آمد، ظاهراً
جمله صحيح تر بود. از نظر دستور زباني
بايد “هو“ مي آمد اما با اين حال “الله“ آمده است،
اگر به جاي “الله“ “هو“ مي آمد ، سيستم رياضي قرآن
بهم مي ريخت و اين مسئله شباهت زيادي
دارد به همان “اخوان“ و “قوم“ در سوره “ق“.
ب: مورد جالب ديگر در سوره مريم حروف مقطعه كهيعص
مي باشد كه به صورت حروف آغازين آمده است،
اين حروف در سوره مريم، به صورت جداگانه، با اين تعداد
به كار رفته اند:
حرف “ك“ 137مرتبه،
حرف “ه“ 168 مرتبه،
حرف “ي“ 345 مرتبه،
حرف “ع“ 122 مرتبه،
حرف “ص“ 26 مرتبه.
جمع اين ارقام به اين صورت است:
345+ 168+137+122+26= 897
كه مضرب عدد 19 مي باشد. ( 897= 42*19)
يعني مجموع تكرار حروف پنج گانه (ك، ه ، ي ، ع ، ص)
سوره مريم (سوره شماره 19)
علاوه بر آنكه برعدد 19(تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحيم)
قابل تقسيم است، بر عدد 14(كه تعداد حروف مقطعه است)
نيز قابل تقسيم مي باشد
(798=57*14).
پ: درقرآن بعضي از كلمات با كلمه هاي ديگركه
از نظر معني با هم تناسب دارند
يكسان به كاررفته اند. مثلاً :
1- كلمه “حيوه“ 145 بار با مشتقات آن در قرآن
به كار رفته است و به همان تعداد (145 بار)
كلمه “موت“ يا مرگ با مشتقاتش به كار رفته است.
2- كلمه “دنيا “ 115 بار و كلمه “آخرت“ هم
115 بار به كار رفته است.
3- كلمه “ملائكه“ 88 بار در قرآن آمده است و
كلمه“شياطين“ نيز به همان تعداد88 بار
به كار برده شده اند.
4-“حر“ يعني گرما 40 بار و كلمه “ برد“ يعني سرما
نيز 40 بار به كار برده شده اند.
5- كلمه “مصائب“ 75 بار و كلمه “شكر“ نيز 75 بار.
6- كلمه “زكات“ 32 بار و كلمه “بركات“ نيز 32 بار .
7- كلمه “عقل“ ومشتقات آن 49 بار و كلمه “نور“
نيز با مشتقاتش 49 بار .
8- كلمه “يوم “ به معني روز و “شهر“ به معني ماه
در قرآن به ترتيب 365 بار و 12 بار به كار رفته اند.
9- كلمه “رجل“ به معني مرد 24 بار و كلمه “امرأه “
به معني زن نيز 24 بار در قرآن به كار رفته اند.
10- كلمه “امام“ بصورت مفرد و جمع 12 بار در قرآن آمده است.
آيا اين ها تصادفي است؟

نتيجه:
1- يك مؤلف هر قدر هم كه توانا باشد هر گز نمي تواند د رذهن
خود حروف و اعدادي به اندازه معين بگيرد سپس از آن ها مقالات و
يا كتابي بنويسد كه همچون قرآن حتي شماره ها و حروف و كلمات آن
نيز به اندازه و شمرده شده درآيد. مثلاً حروف مقطعه “الم“ به ترتيب “الف“ بعد “ لام“ و سپس “ميم“ از ديگرحروف در سوره هاي مربوطه بيشتراست.
از طرف ديگر تعداد حروف مقطعه 14 حرف می باشد يعني درست نصف تعداد حروف الفباي عربي. اگر مشاهده كرديم انساني در مدت 23 سال با آن همه گرفتاري، سخناني آورد كه نه تنها مضامين آن ها حساب شده و
از نظر لفظ و معني و محتوا در عالي ترين صورت ممكن بود، بلكه از
نسبت رياضي و عددي حروف چنان دقيق و حساب شده بود كه نسبت
هر يك از حروف الفبا در هريك از سخنان او يك نسبت دقيق رياضي دارد،
آيا به این نتیجه نمی رسیم كه كلام او از علم بي پايان پروردگار
سرچشمه گرفته است؟
2- تمام محاسبات فوق در صورتي صحيح خواهد بود
كه به رسم الخط اصلي و قديمي قرآن حفظ شود و به آن دست نزنيم.
مثلاً اسحق و زكوه و صلوه را به همين صورت بنويسيم نه به صورت اسحاق و زكات و صلاه. در غير اين صورت محاسبات ما بهم خواهد ريخت.
3- عدم تحريف قرآن. در قرآن مجيد حتي كلمه و حرفي كم و زياد نشده و الا بطور مسلم محاسبات كنوني روي قرآن فعلي صحيح در نمي آمد و كلمات و حروف حساب شده نظام كنوني حروف قرآن را به كلي به هم مي ريخت. پس اين نشانه ديگري بر عدم كوچك ترين تحريف در قرآن مجيد است.
حال فرموده پيامبر اسلام را ياد آوري مي كنم كه فرمود:
«عجائب و شگفتي هاي قرآن پايان ناپذيراست و قرآن ظاهرش
خوشايند و باطنش عميق است.
عجائبش را نمي توان شمرد و غرائبش هرگز كهنه نشود
مؤمن هرگاه قرآن بخواند بوي عطر مانندي
از دهانش خارج شود.»

کلسترول

وقتي كلسترول خونمان بالا مي‌رود

اين روزها بسيار اين جمله را مي‌شنويد كه افراد از بالا بودن كلسترول خونشان شكوه

مي‌كنند، اما خوب است بدانيد كه ما به اندازه مناسب به كلسترول نياز داريم، اما مقدار زياد آن برايمان

دردساز مي‌شود. كلسترول بالا در خون يعني اين ‌كه اين ماده چربي در خون ما رسوب مي‌كند و جلوي

عبور جريان خون را مي‌گيرد و وقتي جريان خون رگ‌ها در قلب متوقف شود سكته قلبي رخ مي‌دهد و

وقتي جريان خون در رگ‌هاي مغز متوقف شود، سكته مغزي ايجاد مي‌شود.


دكتر مهرداد شريف‌مقدم، پزشك متخصص قلب در اين باره به جام‌جم مي‌گويد: بدن ما خودش كلسترول
را در كبد مي‌سازد و هر چه ما بيشتر مواد غذايي داراي كلسترول مصرف كنيم كمتر در كبد كلسترول
ساخته مي‌شود. بنابراين براي پيشگيري از بالا رفتن كلسترول خون بايد از مصرف چربي‌هاي اشباع شده
پرهيز كرد.
وي مي‌افزايد: كاهش وزن، ترك سيگار و انجام حركات ورزشي مي‌تواند در كاهش كلسترول خون موثر باشد.
كلسترول خوب و بد
كلسترول يك ماده چربي است كه در خون يا آب حل نمي‌شود بنابراين كلسترول در شريان‌ها و وريدها
حركت مي‌كند. كلسترول خوب كه پزشكان به آن اچ‌دي‌ال مي‌گويند كمك مي‌كند كلسترول بد يا ال‌دي‌ال از
خون خارج شود و به كبد برگردد و از آنجا از بدن خارج شود يا با تغييراتي به تركيباتي تبديل شود كه به مصرف بدن برسد.
كلسترول بد در خون مي‌تواند به رگ‌ها آسيب برساند و با رسوب در رگ‌ها موجب بسته شدن آنها شود بنابراين پزشكان توصيه مي‌كنند افراد با اندازه‌گيري كلسترول خون خود از ميزان آن مطلع باشند. در حالي كه تحقيقات نشان مي‌دهد، فقط كمتر از يك‌سوم زنان از ميزان كلسترول خون خود اطلاع دارند.
دكتر سهيلا رستمي متخصص قلب و عروق نيز در اين باره مي‌گويد: اين تحقيقات نشان مي‌دهد، بيشتر زنان از وزن خود به خوبي اطلاع دارند، اما هيچ اطلاعي از ميزان كلسترول خون خود ندارند.
وي مي‌گويد: اين در حالي است كه قربانيان اصلي بيماري‌هاي قلبي زنان هستند همچنين از هر 10 زن، 9 نفرشان از اين مساله كه كلسترول عامل اصلي بيماري‌هاي قلبي است مطلع بوده، اما كمتر از يك‌سوم آنها از ميزان كلسترول خون خود اطلاع دارند.
تحقيقات نشان مي‌دهد، براي كاهش خطر بيماري‌هاي قلبي و تصلب شرايين، افزايش كلسترول خوب مهم‌تر از كاهش كلسترول بد است.
دكتر مهديه شيخي، متخصص قلب و عروق در اين باره مي‌گويد: مقدار كمي افزايش در ميزان ليپوپروتئين با چگالي بالا يا كلسترول خوب مزاياي زيادي نسبت به كاهش دادن مقدار زيادي از كلسترول بد دارد.
وي مي‌افزايد: ما درصدد هستيم راهي را پيدا كنيم كه به جاي استفاده گسترده از داروهاي استاتين يا كاهنده كلسترول، ميزان كلسترول خوب را بالا ببريم.
وي تصريح مي‌كند: ارزش كاهش دادن ميزان كلسترول بد شناخته شده است، اما ماده‌اي كه ميزان كلسترول خوب را افزايش مي‌دهد يا با كنترل، تجمع پلاك‌ها را در شريان‌ها كاهش دهد مانع از تصلب شرايين مي‌شود.
چه بخوريم؟
كلسترول را فقط در محصولات حيواني مي‌توان يافت. تخم‌مرغ سرشار از كلسترول است، اما چربي آن كم است در حالي كه گوشت گاو داراي چربي زياد و كلسترول كم است. براي تامين كلسترول مورد نياز بدن بايد از غذاهاي كم‌چربي و داراي كلسترول استفاده كنيم.
جدول روبه‌رو ميزان كلسترول و چربي برخي غذاها را نشان مي‌دهد

سلام